"سازمان عفو بین الملل" گزارش سالانه خود را درمورد نقض حقوق بشر و مجازات اعدام در جهان منتشرکرد. این سازمان می گوید: در سال گذشته براساس آمار ثبت شده قابل تائید، ١٦٣٤ نفر در جهان توسط دولتهای عضو سازمان ملل، اعدام شده اند. بر طبق گزارش این سازمان از این تعداد 977 مورد آن در ایران صورت گرفته است و از این لحاظ جمهوری اسلامی رتبه اول در جهان را دارد. در این گزارش همچنین آمده است: جمهوری اسلامی همچنان به شدت به محدود کردن آزادی ها، زندانی کردن فعالان سیاسی، شکنجه و رفتارهای غیر انسانی، قطع عضو، اعدام و شلاق در ملاء عام، اعدام نوجوانان و غیره ادامه می دهد.
کسی در جنایتکارانه بودن اعدام زندانیان سیاسی تردیدی ندارد. جمهوری اسلامی بقای خود را در گرو ادامه دیکتاتوری و سرکوب، زندان و شکنجه و اعدام می بیند. در اینکه اعدام زندانیان جرائم عادی هم در ایران با اهداف سیاسی صورت میگیرد، تردیدی نیست و رژیم میخواهد از این طریق، کل جامعه را مرعوب کند. اما سران رژیم ادعا میکنند که اعدام مجرمین عادی در خدمت تامین امنیت اجتماعی و اجرای عدالت است. هر دوی این توجیهات فریبکارانه و دروغ اند.
در زمینه امنیت اجتماعی، اولا این خود جمهوری اسلامی است که امنیت را از زندگی مردم این کشور سلب کرده است زیرا ابعاد اعمال خشونت و کشتارهای ددمنشانه توسط رژیم اسلامی به هیچ وجه با میزان خشونت ها و جنایات فردی قابل مقایسه نیست. ابعاد اشاعه مواد مخدر از کانال های مافیایی تحت کنترل سپاه پاسداران و دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی به هیچ وجه با حجم فعالیت های قاچاقچیان منفرد قابل مقایسه نیست. میزان سلب امنیت از زندگی مردم توسط رژیم از طریق دخالت های مداوم در حوزه زندگی خصوصی مردم به وسیله بسیجی ها و گشت های "محسوس و نامحسوس" کجا با میزان ارتکاب جرائم فردی که با انگیزه های شخصی صورت می گیرند، قابل مقایسه است. جمهوری اسلامی قربانیان نظام اجتماعی ظالمانه ای را که خود بر زندگی انسان ها حاکم کرده، اعدام می کند تا مسئولیت خود را در ایجاد بستر و شرایطی که در آن اینگونه جنایت ها مدام بازتولید می شوند، پرده پوشی کند.
ثانیا تجربه همه جوامع و آمارها و اطلاعات قابل اتکا نشان می دهند که در هیچ جامعه ای امنیت مردم از این طریق افزایش نیافته است، بلکه بر عکس نفس اعدام حس انتقامجویی و روانشناسی خشونت را تقویت می کند. وقتی کشتن در برابر کشتن به وسیله دولت مجاز باشد، چرا کسان دیگری ترغیب نشوند که به دست خود این به اصطلاح عدالت را اجرا کنند؟ لغو مجازات اعدام به معنای آن است که جان انسان فی نفسه ارزشمند است و با لغو مجازات اعدام بدوا جان عده زیادی حفظ خواهد شد، در حالی که اجرای این مجازات نه تنها نقشی در کاستن از میزان جنایت ندارد بلکه وقتی دولت ها قانونا دست به کشتن انسان ها تحت عنوان مجازات اعدام می زنند در واقع با کاستن از ارزش حفظ جان آدمی راه را برای تکرار آن در جامعه هموار می سازند.
اما ادعای اجرای عدالت از طریق مجازات اعدام از این هم بی پایه تر است. اگر قرار بر اجرای عدالت باشد متهم ردیف اول خود رژیم جمهوری اسلامی است که هزاران انسان را به خاطر عقایدشان و به خاطر مبارزه برای بهبود شرایط زندگی در این جامعه کشته است و ماشین جنایت و کشتارش یک روز هم متوقف نمی شود. اجرای عدالت را چگونه می توان از چنین رژیم تبهکاری انتظار داشت؟ هدف از این اعدام ها نه اجرای عدالت بلکه وادار ساختن مردم به تمکین در برابر قدرت دولت است، قدرتی که خود مسبب جان هزاران انسان و گسترش دهها آسیب اجتماعی و سلب حقوق اولیه میلیون ها انسان است.
اگر افزایش شمار اعدام ها بطور کلی نقشی در کاستن از ارتکاب به جرم و جنایت در جامعه ندارد اعدام در جلوی چشمان مردم هم تفاوتی در بی ثمر بودن مجازات اعدام نسبت به اینگونه اشخاص هم ایجاد نمی کند. اما رژیم از اجرای این مراسم شنیع در جلوی چشمان مردم دو هدف ضد انسانی را همزمان تعقیب می کند، از یک طرف با اجرای این مراسم به ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه به منظور وادار کردن مردم به تمکین و تسلیم در مقابل قدرت حاکم می پردازد. رژیم می خواهد بر مردمی مطیع و فرمانبردار حکومت کند و هرگونه روحیه مقاومت در برابر زورگویی را در میان مردم از بین ببرد. اعدام در ملاءعام به این هدف رژیم خدمت می کند. از طرف دیگر با اجرای این نمایش ددمنشانه می کوشد با ارضای حس انتقامجویی فردی، خشم فروخفته ای را که در وجود مردم انباشته است به جای اینکه متوجه رژیم حاکم شود متوجه مجرم مفلوکی سازد که خود از قربانیان این نظام و مناسبات ناعادلانه موجود است. بدین ترتیب به هر اندازه مردم بیشتری به تماشای این مراسم نفرت انگیز بروند رژیم موفق تر است.
باید حربه آدمکشی های حکومت ها به نام تامین امنیت عمومی را از کف شان بیرون آورد و همه به این واقعیت باور پیدا کنند که تکرار قتل نفس دولتی به نام مجازات بازدارنده فقط به جنایت اعدام مشروعیت می بخشد و آن را نهادینه می کند. این رژیم برای بقای خود به ماشین قتل و کشتار نیازمند است. این ماشین را باید درهم شکست و متوقف ساخت. جز با سرنگونی این رژیم این ماشین متوقف شدنی نیست.
|