استراتژی آمریکا با مصالح دولتهای متحد او در منطقه هماهنگ میشود

استراتژی آمریکا با مصالح دولتهای متحد او در منطقه هماهنگ میشود

داعش در جبهه های مختلف، در عراق و در سوریه در موقعیت دفاعی قرار گرفته است و تقریبا روزی نیست که مواضع معینی را از دست ندهد. شواهد حاکی از آن است که دولت های آمریکا و روسیه، بازیگران ابرقدرت صحنه سیاسی خاورمیانه، به توافق رسیده اند که پس از یک دوره جنگ های مستقیم و نیابتی، در دو جبهه مخالف همدیگر، اکنون زمان آن فرارسیده است که منافع خود را از طریق پیشبرد گفتگوهای صلح دنبال کنند. اما هنوز موانعی بر سر راه اجرای این توافق وجود دارد. تا هنگام برطرف شدن این موانع هم البته ابائی ندارند از اینکه با بکارگیری نیروهای موجود در صحنه، مواظب باشند که توازن به دست آمده چندان به هم نخورد. همین اندازه چشم پوشی و نادیده گرفتن آتش بس معنایش ویرانی های بیشتر و تباه شدن زندگی های بیشتر است.

مهمترین مانع بر سر راه جدی شدن پروسه گفتگو و صلح این است که مناطق وسیعی از عراق و سوریه هنوز در کنترل نیروهای "داعش و النصره" قرار دارد. هیچکدام از این دو نیرو هم این ظرفیت را ندارند که در گفتگوهای صلح حضور یابند. بنابراین راهی جز اینکه مناطق تحت کنترل آنها از راه پیشروی زمینی به دست نیروهائی بیفتاند که علی القاعده می توانند به بخشی از پروسه صلح تبدیل شوند، وجود ندارد. اما در تقسیم کار بین آمریکا و روسیه میدان داری دولت آمریکا در عراق عملا پذیرفته شده است و در سوریه هم بر متن یک کشمکش پوشیده و غیر رسمی، هر کدام از این دو طرف در تلاش هستند تا سهم بیشتری را از پروسه بیرون راندن اسلامگرایان تندرو و تصرف مناطق تحت کنترل آنها به دست آورند. این هم روشن است که چه در عراق و چه در سوریه این سیاست از طریق نیروهای محلی درگیر به پیش برده می شود. اما این نیروها کدام اند؟

در جبهه عراق، اولا، مردمی که سال ها از اذیت و آزار و کشتار و محرومیت های احزاب شیعه حاکم در عراق رنج برده اند، دل خوشی از پیشروی نیروهای تحت فرماندهی دولت مرکزی عراق ندارند و کم و بیش همان نگرانی را که از حاکمیت داعش دارند، از حاکمیت نیروهای نظیر "حشد شعبی" هم دارند. بنابراین منطقا دولت آمریکا، به نیروهای پیشمرگ حکومت محلی کردستان و سازماندهی نیروهای محلی غیرشیعه، که مدتی است در جریان است، اتکا خواهد کرد. شواهد حاکی است که "جو بایدن" معاون رئیس جمهور آمریکا در سفر اخیر خود به کردستان عراق موافقت رهبران حکومت محلی کردستان را برای مشارکت فعال در پروسه بیرون راندن داعش به دست آورده است. به همین دلیل شاهد هستیم که در روزهای اخیر نیروهای پیشمرگ از حالت تدافعی خارج شده اند و پیشروی های گام به گام و تدریجی در جبهه ها صورت می گیرد.

اما در جبهه سوریه اوضاع پیچیده تر است. از یک طرف دولت "بشار اسد" که می داند بدیل آینده حکومت او نه داعش و النصره، بلکه نیروهای "جبهه ملی مخالفان" و نیروهای تحت فرماندهی "ی. پ. گ" هستند، فشارهای خود را بر این نیروها و نه بر جبهه نبرد با داعش متمرکز کرده است. از طرف دیگر دولت آمریکا در تلاش است تا پیوندهای خود را با نیروهای "جبهه ملی مخالفان" و ی. پ. گ محکم کند و آنها را به منظور تصرف مناطق تحت کنترل داعش و النصره تقویت کند.

اینجاست که نکته اصلی مورد نظر این گفتار برجسته می شود. دولت آمریکا که امروز به نیروهای پیشمرگ در کردستان عراق و نیروهای تحت فرماندهی ی. پ. گ در سوریه نیاز دارد، آیا منافع و استراتژی خود را با خواستها و مطالبات مردم این دو منطقه، هماهنگ کرده است؟ شواهد نشان می دهد که پاسخ منفی است و دولت آمریکا توانسته رضایت آنها را برای مشارکت در نبرد نهائی با داعش، بدون هیچ پیش شرطی به دست آورد.

بخش های وسیعی از شمال سوریه شامل مناطق کردنشین و غیر کردنشین، زندگی جدیدی را مغایر با گذشته تجربه می کند. شوراها و انجمن های محلی، اداره امور مردم را برعهده گرفته اند. مردم کرد و غیر کرد در صلح و همبستگی در کنار هم زندگی می کنند. برابری زن و مرد و مشارکت گسترده زنان در زندگی و مبارزه روزمره نور امیدی به تاریک سرای خاورمیانه تابیده است. تاکنون در مجموع دیپلماسی و سیاستی مستقل از ابرقدرت ها و دست اندازی های دولت های منطقه دنبال شده است. آینده این دستآوردها چه خواهد شد؟ چرا دولت آمریکا و یا روسیه تعهدی علنی در مورد به رسمیت شناختن دستاوردهای مبارزاتی و دموکراتیک این مردم بر زبان نمی آورند؟ چرا به آسانی از کنار حذف آنها از مذاکرات ژنو می گذرند؟ چرا دولت آمریکا هنوز قطب نمای سیاست خود را در برخورد با دستاوردهای مردم این منطقه با منافع و سیاست های دولت ترکیه هماهنگ می کند؟

تجربه همه جهان از عملکرد ابرقدرتها نشان داده است که آنها به چیزی جز منافع امروز و فردای خود پایبند نیستند و فردا، وقتی که از تامین منافع خود اطمینان حاصل کردند، همین حمایت قطره چکانی خود را نیز از این جنبش ها و از مردم کرد دریغ خواهند کرد. کشور ترکیه به دلیل موقعیت جغرافیای سیاسی آن، هر دولتی از این نوع در آن بر سر کار باشد، در استراتژی آمریکا جایگاه بسیار اساسی تر و جا افتاده تری از آن دارد که دولت آمریکا آن را به مخاطره بیاندازد.

نشانه های سیاست تفرقه اندازانه، از هم اکنون دیده می شوند. "دنیس ناتالی"، پژوهشگر موسسه مطالعات استراتژیک ملی آمریکا در این باره می گوید: «تا زمانی که رهبری کردهای سوریه از "پ. ک. ک" مستقل نشود، روابط ظاهرا دوستانه امروز امریکا با ی. پ. گ کمکی به فردای آن نخواهد کرد.»

شرایط به گونه ای است که هنوز نمی توان با قطعیت در مورد آینده سوریه سخن گفت. اما هر دستاوردی انسانی و پیشرو که زندگی امروز مردم این منطقه را که به همت ی. پ. گ و پشتیبانی مردم آزاد شده است، امن تر و آسوده تر سازد، بشریت مترقی از آن پشتیبانی خواهد کرد. راهی جز اینکه از هم اکنون با اتکا به دخالت دادن مردم در اداره دموکراتیک جامعه و بسیج این مردم برای دخالت در پروسه سیاسی، پروسه ای که به سرنوشت آینده آنها گره خورده است، وجود ندارد. در این صورت بدون شک حمایت مردم آزادیخواه و شریف در منطقه و کل جهان را نیز کسب خواهند کرد. چنین دورنمائی می تواند به آنان در مبارزه امروزشان نیروی بیشتری ببخشد.




تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address