شبکه تلویزیونی "سی بی اس" در بیستم می برابر با 31 اردیبهشت 59 از اعتصاب 1700 کارگرِ "ای تی و تی"، یکی از شرکتهای بزرگ مخابراتی آمریکا، خبر داد. کارگران دو ماه است بدون قرارداد کار میکنند و خواهان بستن قرار داد جدید بر اساس حفظ منافع و امتیازات خود هستند. کارفرما، که سال گذشته 147 میلیارد دلار درآمد داشته و گزارش سالانه را منتشر نکرده است، قصد دارد به سهم کارگران در پرداخت بیمه درمانی افزوده و بر سرعت کارها بیافزاید. افزایش سرعت کار ایمنی کارگران در محل کار را به شدت پائین می آورد. اکسیون مبارزاتی کارگران مجتمع مخابراتی "ای تی و تی" همزمان شده است با ششمین هفته اعتصاب 39 هزار کارگرِ مجتمع مخابراتی هورایزون. حرکات های فوق دو نمونه بودند از اعتصابهای کارگری در ایالات متحده آمریکا که این روزها اخبار آنها انتشار می یابد. در کنار حرکتهای کارگری در جریان انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری در آمریکا شاهد سربرآوردن پدیده ای بنام " ساندرز" هستیم. ساندرز کسی که تلاش میکند موقعیت نمایندگی حزب دموکرات آمریکا را در انتخابات آتی بدست بیاورد، مسلما به بخشی از طبقه سرمایه دار حاکم در آمریکا تعلق دارد، اما نکته اصلی این است که وی برای بدست آوردن رای کارگران و روشنفکران و اقشار کم درآمد جامعه آمریکا، خود را سوسیالیست می نامد و به این اعتبار آرای زیادی را جلب کرده است و در فاصله کمی از رقیب خود هیلاری کلینتون قرار دارد. چنین اتفاقی در جامعه آمریکا بسیار غریب به نظر می رسد.
بورژوازی آمریکا از جنگ جهانی دوم به بعد بر بستر رشد اقتصادی و راه انداختن جنگ سرد با اتحاد شوروی سابق توانست تبلیغات ضد کمونیستی گسترده ای در آمریکا براه بیاندازد و سوسیالیسم را معادل دیکتاتوری موجود در شوروی سابق قلمداد کند. موفقیت بورژوازی آمریکا در این میدان ضربات جدی به جنبش کارگری و گرایش چپ و کمونیستی در این کشور وارد آورد. اکنون با شروع تضعیف اقتدار اقتصادی، سیاسی و نظامی حکومت آمریکا زمینه عینی برای حضور گرایش سوسیالیستی در مقیاس اجتماعی در جامعه آمریکا فراهم شده است. تضعیف بیشتر بورژوازی آمریکا و دولت آن پس از نمایان شدن بحران اقتصادی کنونی در سال 2008 بیش از گذشته فراهم گردید. ظهور جنبش ضد نابرابری اقتصادی "اشغال وال استریت" در سال 2011 حاصل این شکست بود. به دنبال فروکش کردن این جنبش به دلیل حملات پلیسی و کمبود های درونی آن، اکنون پدیده ای به نام ساندرز ظهور کرده است.
برنی ساندرز به هنگام وارد شدن به کشمکش انتخاباتی با هیلاری کلینتون از حزب دموکرات و نامزدهای دست راستی تر جمهوری خواهان خود را "سوسیالیست" خواند. تمام رسانه های آمریکا با پوشش دادن خبری این ادعا امیدوار بودند که ساندرز از رای هیئت های نمایندگی حزب دموکرات در ایالات گوناگون محروم شود. اما در کمال ناباوری این رسانه ها و بورژوازی آمریکا ساندرز در ایالات زیادی توانست اکثریت رای افراد زیر 50 ساله ها را کسب کند.
اما همزمان با گرایش وسیع به چپ کارگران و اقشار کم درآمد آمریکا، تحرکاتی در جبهه راست نیز دیده میشود. در مبارزات مقدماتی ریاست جمهوری آمریکا نیز هیئت های نمایندگی حزب جمهوری خواه بیشترین آراء خود را به نفع دونالد ترامپ به صندوق ها ریختند که رسما نژاد پرست است و مدافع سیاستهای راست روانه افراطی در آمریکا است.
آنچه که اکنون در ایالات متحده آمریکا در جریان است، از مدتی پیش در اروپا سربلند کرده است. رشد گرایشهای چپ و رادیکال در جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی در اروپا کاملا قابل مشاهده است. مضافا در کنار آن همانطور که در مورد آمریکا اشاره شد، شاهد سربرآوردن دوباره گرایشهای راست روانه نژادپرستانه در اروپا نیز هستیم.
تداوم مبارزات کارگران فرانسه علیه قانون کار تغییر یافته به نفع کارفرمایان و دادن جوهر ضد سرمایه داری به این مبارزه، علیرغم استمرار قانون شرایط فوق العاده در فرانسه، اعتصاب بیش از 50 هزار پزشک در بریتانیا علیه سیاست های ریاضت اقتصادی حکومت محافظه کار این کشور و اعتصاب عمومی اخیر و چندباره کارگران یونان علیه تشدید حملات دولت سیریزا به سطح رفاه و آزادیهای دموکراتیک کارگران، حضور دهها هزار معترض اسپانیایی در گرامیداشت سالروز "جنبش خشم" و محکوم کردن اقدامات ضد کارگری و ضد انسانی حکومت در 16 می، اینها همگی از نمونه هائی هستند که در جبهه چپ جامعه اروپا در جریان اند.
در یونان حزب سیریزا، علیرغم اینکه بعد از به قدرت رسیدن به آرمانهای اعلام شده اش پشت کرد، اما نفس قدرت گیری آن همانند پودموس در اسپانیا، نشانه هائی از گرایش به چپ در مقیاس اجتماعی هستند. در بریتانیا انتخاب جیمی کوربین از جناح چپ حزب کارگر به ریاست این حزب نیز در همین چهارچوب می گنجد.
روشن است، که این نمونه ها نشانه های کشمکشهای حاد طبقاتی هستند که در مقیاس جهانی و بویژه در کشورهای پیشرفته سرمایه داری در جریان اند.اما به دلیل اینکه کارگران هنوز تشکلات مستقل سیاسی خود را ندارند گرایش به چپ در دادن رای به شخصیت ها و یا سازمان های بورژوازی اپوزسیون خود را نشان داده است. عبور طبقه کارگر از این دوره در مبارزه جهانی این طبقه علیه بورژوازی و ایجاد احزاب سیاسی و طبقاتی مستقل و کمونیست، سرنوشت آینده این نبردها را رقم خواهد زد.
|