خبرها حاکی از آن است، مذاکرات صلحی که بین بعضی طرف های درگیر در بحران سوریه در جریان بود، به بن بست رسیده است و نماینده ویژه سازمان ملل که این مذاکرات را سرپرستی می کند، بار دیگر دست به دامان دولت های روسیه و آمریکا، شده است. "دی میستورا" روز گذشته با وزیر امور خارجه آمریکا دیدار کرد و امروز عازم مسکو است. همزمان بمباران های مرگبار شهر "حلب" از جانب نیروهای وابسته به "بشار اسد" ادامه دارد. بشار اسد که می داند دولت داعش بردوام نیست و این جریان نمی تواند بدیل آینده سوریه باشد، فشارهای خود را اساسا متوجه نیروهای میانه رو و منطقه آزاد شده شمال این کشور کرده است.
در یک نگاه کلی پس از سالها جنگ و ویرانی در منطقه خاورمیانه ، اگر چه همه طرف های درگیر و در رأس آنان امریکا و دیگر قدرت های منطقه ای دم از برقراری صلح و امنیت می زنند، اما آتش جنگ های ویرانگر همچنان شعله ور است و زندگی را برای مردم این منطقه به جهنمی تبدیل کرده است.
نه تنها سوریه، بلکه کشورهای عراق، لیبی، یمن، فلسطین، کمی آن طرفتر افغانستان، ترکیه، کم تا بیش با چنین شرایطی روبرو هستند. همه بخش های کردستان نیز به یکی از میدان های بحران پیچیده خاورمیانه تبدیل شده اند. جمهوری اسلامی، "کردستان ایران" را میلیتاریزه کرده و به هر حرکتی به شدت واکنش نشان می دهد. "کردستان ترکیه" از سوی دولت مرکزی مورد هجوم وحشیانه قرار گرفته است و امروز جنگی نابرابر با مردم در شهرها در این منطقه در جریان است. "کردستان عراق" که می توانست در موقعیت بهتری باشد با دخالت و رقابت کشورهای منطقه و در پیشاپیش آنان ایران و ترکیه مورد تهدید است. در کنار جنگ داعش نیروهای "حشد شعبی" وابسته به دولت مرکزی، با همکاری جمهوری اسلامی دست اندازی های خود را به منطقه تحت کنترل حکومت محلی کردستان آغاز کرده اند و هفته گذشته شاهد جنگ خونینی در منطقه "دوز خورماتو" بودیم. جنگی که با هدف ایجاد تفرقه بین مردم کرد و ترکمن برپا شده بود.
مردم خاورمیانه که این چنین در آتش جنگ می سوزند، هیچگونه نفعی در برپایی این جنگ ها و ادامه آن نداشته و ندارند. با وجود این چرا صلح و امنیت در خاورمیانه پا نمی گیرد و چرا فریاد صلح طلبی و خواست تأمین امنیت و آسایش در زندگی به جایی نمی رسد؟
برای جواب دادن به این پرسش باید گرد و خاک صلح طلبی صاحبان قدرت را کنار زد و مسیر واقعی عملکرد سیاسی پشت پرده آنان را تا آنجا که انعکاس یافته و در دسترس قرار دارد تعقیب کرد. آنگاه معلوم خواهد شد آنان که خود عامل اصلی این جنگ و ویرانگری هستند، تا از تامین منافع و مصالح امروز و فردای خود اطمینان حاصل نکنند، بازی با جان و زندگی مردم این منطقه را همچنان ادامه خواهند داد. مردمی که خواهان برقرای صلح و امنیت در زندگی خود هستند، به حاشیه رانده شده اند. امروز این اعتراض و بیزاری آنان نیست که در فضای جنگی ایجاد شده، حرف اول را در تحولات سیاسی می زند، بلکه رقابت ها و کشمکش سیاسی و اقتصادی قدرت های جهانی و محلی است که هم محور جنگ و هم محور صلح خواهی ادعائی آنها را تشکیل می دهد. آنها بر سر کسب موقعیت های استراتژیک جغرافیائی، بر سر به دست آوردن نفوذ بیشتر در تعیین تکلیف سیاسی منطقه، بر سر بازار و کنترل مواد اولیه و ذخایر زیزمینی، بر سر کسب موقعیت های بهتر در سرکوب مبارزات حق طلبانه مردم در آینده و نظایر اینها در رقابت هستند. اما بهای این رقابت ها خون مردم است که ریخته می شود، بیمارستان ها است که بر سر زخمیان ویران می گردند، شهرهاست که ویران می شوند و مردم در ابعاد میلیونی آواره و دربدر می گردند.
بنابر ارزیابی های دقیق کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، در پنج سال گذشته نیم میلیون شهروند از جمعیت ۲۲ میلیونی سوریه در جریان جنگ داخلی کشته شده اند. شش و نیم میلیون نفر در داخل کشور از خانه ها و شهرها و دهات شان رانده شده اند و بیش از سه میلیون شهروند سوریه کشور را ترک کرده اند که بسیاری از آنان در شرایط بسیار دشوار معیشتی و اجتماعی در اردوگاه های پناهندگان در ترکیه، اردن، و لبنان به سر می برند.
در شرایطی که خاورمیانه به میدان کشمکش قدرت های جهانی و نیروهای ارتجاعی منطقه تبدیل شده است. نه تنها از جانب دولت امریکا، با توجه به امکانات وسیع مالی و نظامی که در اختیار دارد، بلکه از جانب دیگر معماران این جهنمی که در خاورمیانه شاهد آن هستیم، هیچ اراده ای برای تأمین صلح و امنیت در کار نیست. ظاهرا آنها به یک دور دیگر زورآزمائی در کل منطقه نیاز دارند تا هر کدام به توازن مورد نظر خود دست یابند.
امید بستن به راه حل های این قدرت ها ارائه می دهند راه به جائی نمی برد. با هر به اصطلاح صلحی که از زیر دست اینها بیرون بیاید، نطفه جنگی دیگر بسته می شود. واقعیت این است که سرنوشت کشورهای خاورمیانه به هم گره خورده است. اگر بازیگران تبهکار در این منطقه استراتژی خود را در چهارچوب تمام منطقه تعیین می کنند، در این صورت رهایی مردم از چنگال جنگ و ویرانگری و سرکوب هم راه حلی منطقه ای و حتی جهانی می طلبد. از اینرو راه برون رفت از این وضعیت شکل گیری، تقویت و ایفای نقش نیروهای مترقی و پیشرو، در کل منطقه و پشتیبانی انترناسیونالیستی برای تحت فشار قراردادن قدرت های درگیر است.
|