سی ام فروردین ماه امسال بود که رئیس پلیس تهران از آغاز فعالیت 7 هزار نیرو در قالب "گشت های نامحسوس امنیت اخلاقی" خبر داد. طی این مدت این طرح از زوایای مختلف مورد انتقاد بعضی مقامات دولت روحانی هم قرار گرفته است. انتقادها نه بر سر اصل کنترل باصطلاح اخلاقی جامعه، بلکه بر سر نحوه اعلام آن بود. منتقدین بر این نظر هستند که بدون اعلام علنی چنین طرحی، پلیس می توانست نیروی بیشتری استخدام کند و مخفیانه یا علنی کار خودش را در زمینه کنترل جامعه ادامه دهد. پاسخ به این انتقادات از جانب طراحان طرح "پلیس نامحسوس" روشن بود، اما این پاسخ نمیتوانست بطور علنی داده شود. در واقع آنها در نحوه اعلام آن به خطا نرفته بودند، زیرا هدف این طرح نه صرفا کنترل افراد معینی که از نظر آنها "امنیت اخلاقی جامعه را به هم میزنند"، بلکه ایجاد فضای ترس در کل جامعه بود. هدف این طرح این است که هر کسی را از سایه خودش نیز بترسانند.
خیزش فردای مردم ایران کابوس هر روزه رژیم است. جمهوری اسلامی تلاش میکند با ایجاد فضای ترس و نگرانی در کل جامعه بر این کابوس غلبه کند. رژیم با چنین طرح هائی و با اعلام تبلیغاتی آن در رسانهها می خواهد به شهروندان القا نماید که چشم های پنهان در هر کوی و برزنی نظارهگر اعمال و رفتارشان است. این تبلیغات تا به آنجا گسترش مییابد که حوزه خصوصی زندگی مردم نیز نا امن تلقی میشود.
در حالیکه بعضی مقامات دولتی تلاش می کردند از منتفی شدن این طرح صحبت کنند، آخوند موحدی کرمانی در نماز جمعه روز 3 اردیبهشت ۱۳۹۵ تهران آب پاکی روی دستشان ریخت و گفت : "به افراد لاابالی تذکر میدهم که بدانید تمام اعمال زشت شما تحت نظر پلیس سری است و با شما به مناسبترین نحو برخورد خواهد شد. گاهی عنوان میشود که مردم آزادند بله مردم آزاد هستند اما آزادی شان محدودیت دارد و آن آزادی که بخواهد وزن نظام را پایین بیاورد و هتک خون شهدا را بکند ممنوع است... او همچنین گفت : "وقتی پشت فرمان اتومبیل کشف حجاب میکنند دیگر نمیشود بیتفاوت بود". او سپس هشدار داد که "نیروی انتظامی نیز هزاران مامور نامحسوس را به کار گرفته است تا مراقب حجاب زنان باشند."
اما از هر زاویه ای که نگاه کنیم، چنین طرحی معنائی جز افلاس رژیم اسلامی در ایران ندارد. 37 سال از زمانی که خمینی در یک سخنرانی ادعا کرد که اگر رادیو و تلویزیون فقط روزی یک ساعت از برنامه های آن در دست یاران و همراهان او قرار گیرد، فرهنگ عمومی جامعه را دگرگون خواهند نمود، می گذرد. اما امروز و پس از گذشت این همه سال از آن ادعا ، نه یک ساعت بلکه با در اختیار داشتن روزها و سالها برنامههای رادیو و تلویزیون و دیگر رسانهها، با اعمال شدیدترین کنترل سیاسی و ایدئولوژیک اسلامی بر آنها، با مذهبی کردن فضای آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان، بادر اختیار داشتن خیل عظیم مبلغین مذهبی و سازمان دادن نیروهای وسیع از بسیج و گشت ارشاد و غیره همراه با صرف هزینه های بسیار گزاف برای ایجاد دگرگونی در فرهنگ عمومی، رئیس پلیس تهران تازه از اخصاص هفت هزار پلیس مخفی برای امنیت اجتماعی خبر می دهد.
روشن است که مسئله تنها بر سر کنترل اخلاق جامعه نیست، بلکه بر سر کل موجودیت رژیم است. موحدی کرمانی در همان نماز جمعه در بخش دیگری از سخنانش به محتوای واقعی مقاومت مردم در مقابل فرهنگ تحمیلی رژیم اسلامی اعتراف میکند و می گوید: "کسانی که بیحجاب هستند و یا کشف حجاب میکنند در واقع میخواهند به نظام دهنکجی کنند." حاکم کردن اخلاقیات ارتجاعی بر جامعه که قرار بود سپر بلای رژیم باشد، به بلای جانشان تبدیل شده است. سازماندهی پلیس نامحسوس البته اگر از طرفی اعتراف به شکست در تحمیل اخلاقیات مورد نظر رژیم به جامعه است، از طرف دیگر معنای شکست کاربرد "سرکوب محسوس" را نیز در بر دارد.
واقعیت این است که امروز در ایران حکومت و جامعه آرام نیستند، هر ناظر خارجی هم به اسانی در می یابد که این دو پدیده در برابر یکدیگر احساس امنیت نمیکنند. آنها به همدیگر اعتماد ندارند. دلخوشی از هم ندارند، چه در غیر اینصورت احتیاجی به این همه نهادها و ارگانهای سرکوبگر نبود. در دل این اوضاع اگرچه مردم به زندگی خود مشغولند اما حکومت فکر میکند با گسترش دم و دستگاههای امنیتی و پلیسی میتواند این زندگی را آن طور که خود میخواهد هدایت کند. اگر این تلاش که تا کنون و پس از 37 سال کار نهادهای محسوس و نامحسوس ناکام مانده است، بیتردید با افزایش چند هزار مامور مخفی نیز را به جائی نخواهد برد و سرنوشت محتوم این رژیم را با اقتصادش، با سیاستش و با اخلاقیاتش نمیتواند تغییر دهد.
|