پلنوم پنجم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران منتخب کنگره دوازدهم در روز شنبه ۱۳ مرداد ماه ۱۳۹۷ برابر با ۴ آگوست ۲۰۱۸ برگزار گردید. پلنوم با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت به نشانه گرامیداشت یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز کرد. در این پلنوم اعضای کمیته مرکزی کومه له نیز به عنوان ناظر حضور داشتند. بخش اول مباحث این نشست به گزارش سیاسی کمیته اجرایی و سپس گزارش تشکیلاتی کمیته ها و ارگانهای مختلف تشکیلاتی حزب به پلنوم و بررسی این گزارش ها اختصاص یافت. گزارش سیاسی کمیته اجرائی حزب ابتدا به تحلیل و ارزیابی از اوضاع سیاسی ایران و موقعیت جنبش کارگری و جنبش های اعتراضی شهری و استنتاجات سیاسی و عملی از اوضاع حاکم بر جامعه پرداخت. بررسی اجمالی مهمترین تحولات جهان و منطقه نیز بخشی از گزارش سیاسی کمیته اجرایی به پلنوم بود.
در گزارش کمیته اجرایی به نشست کمیته مرکزی تأکید شد، یکی از مهمترین فاکتورها در تبیین اوضاع سیاسی ایران، تحول عظیمی است که در آگاهی کارگران و مردم ایران نسبت به ماهیت رژیم جمهوری اسلامی و در مناسبات آنها با حکومت بوجود آمده است. این تحول خود را در استمرار و پیوستگی مبارزات کارگران و اعتراضات توده های مردم علیه رژیم جمهوری اسلامی و اعلام خواسته ها و مطالباتشان نشان می دهد. این روند بعد از خیزش سراسری دی ماه نیز بدون وقفه ادامه داشته است. موج جدید تظاهرات و راهپیمایی خیابانی در نیمه اول مرداد ماه در اصفهان، کرج، شیراز، مشهد، رشت و چندین شهر دیگر گویای همین واقعیت است. باز در همین دو هفته اخیر اعتصاب سراسری کارگران راه آهن، اعتصاب رانندگان کامیون و کامیون داران در بیش از ده ها شهر و استان، اعتصاب کارگران شهرداری مرکزی آبادان، اعتصاب دو هزار کارگر کوره پزخانه های تبریز، اعتصاب کارگران و کارمندان شرکت پتروشیمی ماهشهر و چندین اعتصاب و تجمع اعتراضی دیگر به روشنی واقعیت استمرار اعتراضات کارگری و مبارزات توده ای را نشان می دهد.
دو نقطه قوت اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای در این دوره، یکی پیوستگی و استمرار این مبارزات و دیگری تقویت جنبه سراسری اعتصابات کارگری و مبارزات توده ای بوده است. تداوم و پیوستگی این مبارزات نقش تعیین کننده ای در تکامل آن و بستر سازی برای سازمانیابی این جنبش اعتراصی و شکل گیری یک رهبری پیشرو و انقلابی دارد. عنصر سراسری شدن این اعتصابات و اعتراضات نوید بخش آن است که کارگران و مردم با اتخاذ تاکتیک های سنجیده و متنوع مبارزاتی می توانند ماشین سرکوب رژیم را زمینگیر کنند و زمینه را برای پیشروی های بعدی آماده تر کنند و همین امر اعتماد به نفس بیشتر و روحیه تعرضی تری به مردم بخشیده است. اما این روند بدون فراز و نشیب پیش نمی رود. رویدادهای یکی، دو ماهه اخیر نشان می دهند که تغییر و تحول در اوضاع سیاسی ایران شتاب بیشتری به خود گرفته است. سقوط قیمت ارز ایران در برابر ارزهای خارجی، افزایش قیمت کالاهای مصرفی و خدمات مورد نیاز روزانه مردم، کاهش ۷۰ درصدی قدرت خرید کارگران و تهیدستان، خروج آمریکا از برجام، باز گشت تحریم ها و آثار آن بر جامعه، جنگ لفظی آمریکا و سران رژیم، انباشته شدن مطالبات مردم روی هم در حالی که به هیچ یک از خواسته هایی که مردم در خیزش سراسری دی ماه مطرح کرده اند پاسخی داده نشده است، این ها همه فضای سیاسی جامعه را ملتهب تر کرده است و زمینه برای حرکات مبارزاتی شتابزده بیشتر فراهم شده است.
شتاب یافتن تغییر و تحولات سیاسی در ایران می تواند انسجام دستگاه حاکمیت جمهوری اسلامی را در هم فرو بریزد، صفوف نیروهای مسلح رژیم را با از هم گسیختگی روبر نماید و جامعه را سریع تر به یک دوره انقلابی نزدیک کند. اما در این دوره بسیار حیاتی است که سرعت گرفتن تغییر و تحولات سیاسی به سنجیدگی روش ها و تاکتیک های مبارزاتی و روند تکاملی مبارزات کارگری و توده ای لطمه نزند. وقتی از ناسنجیدگی در تاکتیک های مبارزاتی صحبت می کنیم منظور تمام آن حرکاتی است که جنبش اعتراضی مردم را بطور زودرس و قبل از آنکه آمادگی لازم را در صفوف خود بوجود آورده باشد، قبل از آنکه به یک رهبری روشن بین و انقلابی و سازمانیافتگی دست یابد آن را به طرف نبرد نهایی با دشمن سوق دهد. در جریان این جنبش اعتراضی، زمانی که فریاد زدن خواسته ها و مطالبات مردم از جانب جوانان پرشوری که در پیشاپیش این اعتراضات قرار گرفته اند با یورش سبعانه از جانب نیروهای سرکوبگر روبرو می شود، حمله به مراکز دولتی و آتش زدن یک یا چند پمپ بنزین هر چند بخشی از خصلت و طبیعت مبارزه تحت حاکمیت رژیم های دیکتاتوری است، اما دشمن از همین خصلت طبیعی مبارزه به عنوان بهانه و فرصتی برای تحمیل نبردهایی که هنوز زمان آن نرسیده استفاده می کند. سیاست رادیکال آن است که این فرصت ها به رژیم داده نشود و با اتخاذ تاکتیک های سنجیده و طرح شعارهای بسیج کننده که ریشه در شرایط کار و زندگی اجتماعی مردم دارد، توده های هر چه بیشتری به خیابان و میدان مبارزه با رژیم کشاند. باید دریای توده ها که نفرت و انزجار از رژیم جمهوری اسلامی در آن موج می زند با طرح خواسته هایی که تحقق آنها زندگی مردم و جامعه را متحول می کند، به خروش در آورد. باید در سازماندهی مبارزات کارگری و توده ای تعجیل کرد، باید با تکیه به تجارب تاکنونی به شکل گیری و گسترش نهادهایی که اعتصابات کارگری و جنبش اعتراضی توده های مردم را هدایت و هماهنگ می کند، یاری رساند و جنبش کارگری و توده ای را گام به گام برای انجام نبرد نهایی آماده کرد. شکل گیری شورای هماهنگی در جریان اعتصابات سراسری، گامی مهم در تکامل مبارزات کارگری است.
نباید از این غافل باشیم که اگر جناح های مختلف جمهوری اسلامی در هماهنگی با هم برای به شکست کشاندن جنبش اعتصابی کارگران و اعتراضات توده ها از هیچ تلاش وحیله و نیرنگی فروگذار نمی کنند، بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوازی ایران نیزبه رغم استراتژی های متفاوتی که دارند تقلا می کنند تا با اتخاذ روشها و تاکتیک هایی که هنوز زمان اتخاذ آنها فرا نرسیده است جنبش اعتراضی مردم را به بیراهه ببرند و آن را به نیروی ذخیره اهداف ارتجاعی خود و نقل و انتقال قدرت از بالا تبدیل نمایند.
در مورد موقعیت جناح های درونی رژیم، پلنوم تأکید کرد که مراکز اصلی قدرت در ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی مانند کادر رهبری سپاه پاسداران، خامنه ای و کابینه دولت با وجود اختلافاتی که بر سر استراتژی بقای نظام اسلامی دارند، اما تحت فشار اعتراضات کارگری و توده ای، خطر فروپاشی اقتصادی و فشارهای بین المللی و منطقه ای به هم نزدیک تر شده و هماهنگ تر عمل می کنند. همه سران رژیم اعتراضات مردم را نتیجه تحریکات و توطئه دشمان خارجی معرفی می کنند و سرکوب اصلی ترین گزینه آنها برای مقابله با روند رو به گسترش اعتراضات کارگری و توده ای است. در جنگ لفظی با آمریکا، روحانی با همان زبان و ادبیات خاص فرماندهان سپاه پاسداران و خامنه ای سخن می گوید. تهدید به بستن تنگه هرمز ابتدا از زبان روحانی جاری می شود، سپس فرماندهان سپاه و خامنه ای با تحقیر وی را تحسین می نمایند. در این میان نمایندگان رژیم در مجلس که کنترلی بر سیاست های کلان حکومت اسلامی ندارند و در میان شکاف مراکز اصلی قدرت امکان مانور سیاسی پیدا کرده اند، از آنجا که بیشتر از سران رژیم در خط تماس با فشار اعتراضات توده ای و نفرت و انزجار عمومی قرار گرفته اند، گاها با استیضاح وزرا، و طرح مطالبه تغییرات حداکثری در کابینه دولت، فریبکارانه تلاش می کنند تا زیر بار مسئولیت اوضاع فاجعه باری که به اکثریت مردم ایران تحمیل کرده اند، شانه خالی کنند. آنها به عبث تلاش می کنند کارگران و محرومان و تهیدستان جامعه را متقاعد سازند که دولت و مجلس بر فراز طبقات اجتماعی قرار دارند و هنوز این امکان وجود دارد که با ایجاد تغییراتی در کابینه، بحران را در جهت منافع مردم کنترل کنند. اما همین موقعیت رژیم هم شکننده است، سران رژیم نمی توانند بر روال فعلی هم به حاکمیت خود ادامه دهند. فشار گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری و حادتر شدن رودروئی مردم با رژیم می تواند شکاف درون جناح های اصلی رژیم را عمیق تر نماید و فرمانروایی آنها را با بن بست کامل مواجه کند.
در بخشی دیگر از گزارش کمیته اجرائی به نشست کمیته مرکزی حزب به مناسبات رژیم جمهوری اسلامی با دولت آمریکا و تأثیرات آن بر کار و زندگی مردم پرداخته شد. گزارش تأکید کرد که با خارج شدن آمریکا از توافقات هسته ای، از برجام جنازه ای بیشتر باقی نمانده است. روشن بود که با خروج آمریکا از برجام، پرونده تنظیم مناسبات جمهوری اسلامی با آمریکا دوباره باز می شود. دولت ترامپ بارها از زبان وزیر خارجه و دیگر مقامات رسمی اعلام کرده که قصد تغییر رژیم جمهوری اسلامی را ندارد. استراتژی دولت ترامپ در قبال جمهوری اسلامی اجرای همان سطور نانوشته توافقات هسته ای و برجام است. اجرای مفاد توافق فعلی؛ گسترش کنترل اجرای مفاد آن به زمانی نامحدود؛ نظارت بر برنامه های موشکی بالستیک سپاه پاسداران و کنترل مداخله گری های سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی در کانون های بحرانی منطقه خاورمیانه، محورهای اصلی سیاست استراتژیکی هستند که آمریکا و قدرت های اصلی اروپا بر سر آنها با هم توافق دارند. این چهار رکن مواردی هستند که نگرانیهای اصلی آمریکا و اروپا و متحدان آنها در منطقه خاورمیانه را برطرف خواهند کرد. دولت آمریکا برای پیشبرد این سیاست از حربه اصلی تحریم های اقتصادی و همچنین فشارهای سیاسی و دیپلماتیک کنترل شده استفاده می کند. حضور برخی از اعضای دولت و یا اعضای کنگره آمریکا در همایش سازمان مجاهدین خلق و یا دیدار مقامات درجه چندم وزارت خارجه با برخی از رهبران احزاب ناسیونایست کردستان به معنای اتخاذ سیاست براندازانه نیست و در چهار چوب همان فشارهای کنترل شده می گنجد.
جمهوری اسلامی در برابر فشار تحریم اقتصادی راهی جز تسلیم پیش رو ندارد و از شواهد پیداست که از هم اکنون برخی از مطبوعات در داخل و یا چهرهای شاخص حکومتی برای مذاکره و سازش با آمریکا زمینه چینی می کنند. در واقع خطر فروپاشی اقتصادی و فشار اعتصابات کارگری و مبارزات توده ای میدان مانور چندانی برای سران جمهوری اسلامی باقی نگذاشته است. رژیم جمهوری اسلامی هم اکنون در برابر فشارهای آمریکا و اسرائیل از مواضع خود در سوریه عقب نشسته است، اما با این وصف تا زمانی که مسیر سازش و تسلیم بطور کامل هموار می گردد، جمهوری اسلامی به بهانه مقابله با فشارهای دشمن خارجی فضای امنیتی در داخل را تشدید و فقر فلاکت بیشتری را به مردم تحمیل خواهد کرد. یعنی از هر سو دود این سیاست ها مستقیما به چشم کارگران و مردم ایران می رود. در شرایط کنونی که اثرات روانی خطر تحریم های اقتصادی و از سر گرفته شدن آنها فشار مضاعفی را به کارگران و اقشار فرودست جامعه تحمیل کرده است، مذاکره و سازش جمهوری اسلامی با آمریکا به هر میزانی که بتواند فشار تحریم های اقتصادی را از دوش مردم بردارد به نفع شرایط زندگی و جنبش اعتراضی مردم است. سازش جمهوری اسلامی با آمریکا بقایای قدر قدرتی رژیم را در نزد افکار عمومی فرو می ریزد و بهانه مقابله با دشمن خارجی برای امنیتی کردن فضای حاکم بر جامعه و به گروگان گرفتن نان و معیشت مردم را از دست سران رژیم خارج می کند و شرایط مناسب تری را برای پیشروی مبارزات کارگری و توده ای جهت به زیر کشیدن جمهوری اسلامی فراهم می آورد.
*****
نشست کمیته مرکزی حزب در بخش آخر مبحث مربوط به اوضاع سیاسی ایران با اشاره به ابعاد فقر و فلاکت اقتصادی، گسترش بیکاری و سقوط فاجعه بار قدرت خرید مردم، تداوم روند رو به گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری و خیزش های شهری و درماندگی رژیم در کنترل بحران ها و ناتوانی آن در پاسخگویی به مطالبات عاجل و انباشته شده کارگران و توده های محروم جامعه، بر این واقعیت تأکید کرد که جامعه ایران به طرف یک دوره انقلابی و تحولات سرنوشست ساز پیش می رود. مهمترین فاکتور که سیر این تحولات را تعیین می کند، این واقعیت است، که کارگران و اقشار ستمدیده جامعه نمی خواهند بیش از این به زندگی در اعماق فقر و بدبختی تن دهند.
اما وارد شدن به دوره انقلابی به خودی خود وقوع انقلاب و پیروزی کارگران و اقشار محروم جامعه را تضمین نمی کند. برای وقوع انقلاب پیروزمند که نظام جمهوری اسلامی را به زیر بکشد، طبقه کارگر به قدرت سیاسی برسد و بنیادهای مناسبات سرمایه داری را متحول کند علاوه بر آن تغییرات و زمینه های عینی و اجتماعی که به آنها اشاره شد و از اراده احزاب و نیروهای سیاسی خارج است، باید طبقه کارگر یعنی موتور اصلی انقلاب به قدر کافی نیرومند باشد تا بتواند رسالت تاریخی خود را به انجام برساند. طبقه کارگر بدون سازمانیابی در تشکل های طبقاتی و توده ای از نوع شورا و سندیکا و حزب سیاسی کمونیستی خود و ایجاد تشکل و نهادهایی از نوع کمیته اعتصاب یا شورای هماهنگی که اعتصابات و مبارزات جاری کارگران را هدایت و رهبری کند، نمی تواند ظرفیت های خود را برای رهبری جنبش اعتراضی علیه جمهوری اسلامی به کار بگیرد. در همین راستا پا به جلو گذاشتن رهبران کارگری که اعتصابات کارگری را سازمان می دهند و ایجاد شورای هماهنگی در جریان اعتصاب سراسری کارگران راه آهن و اعتصاب سراسری رانندگان کامیون تجربه های درخشان و امید بخشی هستند که باید گسترش پیدا کنند.
در شرایطی که جامعه به طرف یک دوره انقلابی پیش می روند این امر بسیار حیاتی است که جنبش طبقه کارگر بتواند با اعتصابات سراسری و پر قدرت خود نه تنها جنبش های پیشرو اجتماعی را با خود همراه کند بلکه ذهنیات و روحیات اقشار کثیرالعده خورده بورژوا را به نفع انقلاب اجتماعی دگرگون نماید. در شرایط کنونی از یک طرف رژیم جمهوری اسلامی بویژه اصلاح طلبان و اعتدال گرایان حکومتی و از طرف دیگر جریان های اپوزیسیون بورژوا لیبرال با طرح استراتژی گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی از طریق "رفرنداوم قانون اساسی" و "انتخابات آزاد" و .. می خواهند اقشار خورده بورژوا و طبقه متوسط را به پایگاه اجتماعی خود برای به شکست کشاندن انقلابی که در راه است تبدیل کنند. جنبش کارگری فقط با حضور قدرتمند در صحنه سیاسی و در همبستگی با جنبش توده ای و خیزش های شهری است که می تواند این تقلاها را عقیم بگذارد و اعتماد و امید اقشار خرده بورژوا به تغییر رادیکال و انقلابی به رهبری طبقه کارگر را بر انگیزد. طبقه کارگر با دست بالا پیدا کردن در این رویاریی ها است که می تواند اعتماد به نفس طبقات و باندهای حاکم را در هم کوبد و پیشروی جنبش کارگری و توده ای را تضمین کند.
نظر به این جهت گیری استراتژیک است که تمام ظرفیت های حزب کمونیست ایران در این دوره باید در خدمت سازمانیابی جنبش کارگری و توده ای و شکل گیری یک رهبری روشن بین و انقلابی در محل قرار گیرند تا جنبش کارگری و توده ای با آمادگی بیشتر پا به یک دوره انقلابی بگذارند.
ارگانهای سیاسی و تبلیغی حزب باید با تحلیل و ارزیابی درست از رویدادها و تحولات سیاسی و شرایط مبارزه طبقاتی به روشن بینی سیاسی فعالین کارگری و تلاش گران جنبش های اجتماعی و توده ای کمک کند. باید تصویر عینی و واقع بینانه ای از موقعیت طبقه سرمایه دار، طبقه کارگر و اقشار بینابینی بر متن حرکت جامعه به سوی یک دوره انقلابی ارائه گردد.
تبلیغات سیاسی و حضور فعالین حزب در محل باید به پیوستگی و هر چه توده ای تر شدن و سراسری تر شدن اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی یاری رساند. نباید به رژیم جمهوری اسلامی اجازه داده شود که قبل از آنکه جنبش کارگری و جنبش توده ای آمادگی لازم را در صفوف خود بوجود آورده و به قدر کافی قدرتمند شده باشند، نبرد نهایی به آنها تحمیل کند. فعالین جنبش کارگری و سازماندهندگان خیزش های شهری باید با آزمودگی و کاردانی خود مانع آن شوند که چنین فرصت هایی برای دشمن خلق گردد.
نظر به جهت گیری برنامه ای و استراتژیک حزب کمونیست ایران و ضرورت های سیاسی و به رغم موانعی که سر راه وجود دارد باید تلاش های فشرده تری برای شکل دادن به یک قطب سوسیالیستی انجام گیرد. تلاش ها در این زمینه باید کمک کند که گرایش سوسیالیستی نهفته در جامعه با تمام ظرفیت های خودش به حرکت در آید. گرایش چپ و سوسیالیستی یک گرایش اجتماعی قدرتمند در جامعه است. خیزش سراسری دی ماه و شعارها و مطالباتی که در آن مطرح شدند، پیوستگی اعتصابات کارگری و جنبش اعتراضی بیانگر همین واقعیت است. شکل دادن به یک قطب سوسیالیستی باید کمک کند که این نیروی چپ و سوسیالیست اجتماعی به تناسب نیرویی که در جامعه دارد در صحنه سیاسی ظاهر گردد. در همین راستا باید تلاش کرد که همکاری احزاب و سازمانها و نیروهای چپ و رادیکال و سوسیالیست نهادینه گردد.
در مورد موقعیت حزب کمونیست ایران و سایر احزاب و سازمانهای سیاسی موجود جنبش کمونیستی ایران، باید اذعان کرد که این نیروها پا به پای تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی و بلوغ سیاسی و رشد جنبش کارگری و توده ای و به قدری که بتوانند به نیازهای واقعی این جنبش ها در دوره ای که جامعه به طرف یک دوره انقلابی نزدیک می شود جواب بدهند رشد و توسعه پیدا نکرده اند. این نگرانی واقعی وجود دارد که جنبش کارگری و توده ای بدون آمادگی احزاب و سازمانهای موجود وارد یک وضعیت انقلابی شوند. این تناقض ایجاب می کند که حزب در تمام عرصه ها فعالیت خود را گسترش دهد. با تلاش همه جانبه در زمینه های مختلف می توان بر این کمبودها غلبه کرد.
*****
در مورد اوضاع جهانی پلنوم تأکید کرد که نظم نئولیبرالی سرمایه داری و جهانی سازی مطابق این الگو وارد فاز جدیدی از بحران شده است. اعلام جنگ تجاری دولت آمریکا علیه قدرت رقیب چین و متحدانش مانند اتحادیه اروپا و کانادا نشانه بارز تداوم بحران نظام سرمایه داری و جهانی سازی تحت حاکمیت همین مناسبات است. اعلام جنگ تجاری دولت ترامپ علیه دیگر قدرت های رقیب سرمایه داری بزرگترین ضربه را به نظام بین المللی نئولیبرال بعد از جنگ جهانی دوم وارد آورده است. این رویکرد بویژه در برخورد به آلمان که بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا است به روشنی خود را نشان می دهد. ترامپ تا کنون بارها اعلام کرده است که صنعت خودرو سازی آلمان یکی از اهداف اصلی این جنگ تجاری در آتلانتیک است. اعلام این جنگ تجاری و حمایتگرایی از صنایع داخلی آمریکا، در تناقض آشکار با استراتژی ناظر بر فعالیت های نهادهای بینالمللی سرمایهداری نظیر، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی قرار دارد که خود دولت آمریکا در تعیین استراتژی این نهادها نقش مهمی داشته است. همچنین اعلام این جنگ تجاری در شرایطی که بخشهای مختلف اقتصاد سرمایه داری، صنعت، خدمات، تجارت و بازارهای مالی درهم تنیده شدهاند، در مغایرت با منافع غولهای صنعت دیجیتالی آمریکا مانند، مایکروسافت، گوگل، فیس بوک می باشد که سودهای هنگفت آنها در گرو فراملی عمل کردن است. چنانچه این جنگ تجاری ادامه یابد بسیاری از کمپانی های آمریکا که برای فروش در بازارهای جهانی تولید می کنند از کشور خارج خواهند شد. این جنگ تجاری همچنین صنایع بزرگ اتومبیل سازی که بخش مهمی از کالاهای مورد نیاز خود را به علت نیروی کار ارزان از کشورها و مناطق آزاد تجاری تأمین میکنند را با مشکل روبرو می کند.
در برابر اعلام این جنگ تجاری از هم اکنون چین، اروپای متحد و کانادا اعلام کردهاند که به تجارت آزاد پایبند هستند و در عین حال در واکنش متقابل، معافیت گمرکی از بخشی از کالاهای وارداتی از آمریکا را لغو کرده اند. اما اعلام جنگ تجاری از جانب آمریکا و اقدام متقابل قدرت های رقیب، در عصر جهانی شدن سرمایه نمی تواند مانع ادامه تجارت و سرمایه گذاری در بیرون مرزها و همینطور انتقال تکنولوژی و مهاجرت نیروی کارباشد. ادامه این روند بدون آنکه نظمی بر آن حاکم باشد و بدون آنکه آن مکانیسم ها و آن نهادهای که این مناسبات را تنظیم می کردند کارکرد گذشته را داشته باشند، آنارشی و هرج و مرج را دامن می زند و رقابت در بین قدرت های سرمایه داری را تشدید می کند. در این دوره صف بندی ها بر اساس منافع معین و به حکم واقعیات اقتصادی بین کشورها تعیین می شوند. نکه نظمی وجود داشته باشد آنکه نظمی وجود داشته باشدآ اعلام این جنگ تجاری بدون اینکه به تمام عواقب آن فکر شده باشد، خصوصیت دوران گذار است، دوره ای که نظم حاکم در هم ریخته بدون آنکه نظم جدیدی شکل گرفته باشد. این تحول در مناسبات قدرتهای بزرگ سرمایه داری جهان، رقابت برای گسترش مناطق نفوذ را باز هم تشدید کرده و زمینه را برای گسترش جنگ های نیابتی در مناطق مختلف جهان آماده تر می کند. این فاز تازه از بحران در شکل جنگ تجاری در همانحال این پیام سیاسی را نیز در خود نهفته دارد که راه حل نه تنطیم دوباره بازارها از طریق جنگ تجاری، بلکه خلاص شدن از شر نظام سرمایه داری است. این اوضاع بار دیگر بر این امر مهم تأکید می کند که جنبش کارگری و جنبش های پیشرو اجتماعی در کشورها و مناطق مختلف برای دستیابی به پیروزی تنها با تکیه نیروی آگاهی و سازمانیافته خود و به نیروی همبستگی و حمایت هم پیمانان طبقاتی خود در سایر نقاط جهان می توانند راه پیشروی را بگشایند.
پلنوم در اشاره به اوضاع سیاسی عراق تأکید کرد که موج جدید تظاهرات مردمی که یک ماه پیش علیه اوضاع نابسامان اقتصادی، کمبود خدمات شهری و قطع مکرر آب و برق، علیه بیکاری و کمبود آب آشامیدنی از شهرهای جنوب عراق آغاز شد و به تدریج به بغداد و دیگر شهرهای بزرگ عراق مانند ناصریه و عماره نیز گسترش یافت، بطور متناوب ادامه دارد. موج اخیر این اعتراضات چند هفته ادامه پیدا کرد. این اعتراضات از آنجا که دولت عراق غیر از بکار گرفتن حربه سرکوب علیه آن پاسخی به مطالبات مردم ندارد، می رود که به بخشی از تحولات سیاسی عراق تبدیل گردد. بایکوت آگاهانه و گسترده انتخابات اخیر و اعتراضات گسترده توده ای علیه اوضاع حاکم بر عراق نشان می دهد که گروههای حاکم در این کشور، ته مانده نفوذی را که با تکیه بر اختلافات مذهبی بین پیروان شیعه و سنی، که خود آنرا دامن زده بودند، داشتند، از دست داده اند. شرایط عینی زندگی و بی حقوقی های مفرط سیاسی و اجتماعی و تأثیرات روند رو به گسترش اعتراضات کارگری و توده ای در ایران، امید به پیروزی در دل مردم عراق را نیز زنده کرده است. تحت این شرایط اکثریت مردم از بی تفاوتی سیاسی بیرون آمده و بر علیه دستگاه دولتی فاسد و مرتجع به خیابانها آمده است. سر دادن شعار علیه احزاب و نیروهای مرتجع وابسته به جمهوری اسلامی در جریان این اعتراضات بیانگر روح همبستگی و هم سرنوشتی مردم معترض عراق با اعتراضات توده ای علیه رژیم اسلامی در ایران است. گروههای مرتجع حاکم دیگر نمی توانند نه بر نفرت مذهبی بین مردم شیعه و سنی، حکومت کنند و نه با اقدامات سرکوبگرانه و نفرت پراکنی علیه مردم کردستان، در میان مردم غیر کرد، پایگاهی بیابند. مردم عراق دیگر حتی امنیت خود را در مقابل خطر داعش و امثال آن، به وجود این دولت وابسته نمی دانند. اگر مردم عراق تحت فشار پیامدهای لشکرکشی آمریکا به عراق از خیزش های انقلابی در خاورمیانه و شمال آفریقا عقب ماندند، اکنون دارند کم کم زیر بار این فشارها کمر راست می کنند و اعتماد به نفس خود را باز می یابند.
در کردستان عراق نیز ناتوانی حکومت محلی و احزاب حاکم در پاسخگویی به توقعات توده های مردم، گسترش فساد مالی و اداری، فلج شدن سیستم نیم بند دموکراسی پارلمانی، کشاندن مردم به پای برگزاری رفراندمی که ملزومات انجام آن را فراهم نیاورده بودند و مردم را بازیچه سازش ها و بند و بست های پشت پرده قراردادن و فراتر از اینها نبود یک چشم انداز روشن برای بهبود این وضعیت، همگی دست بدست هم داده اند و مردم کردستان را در ابعاد گسترده از احزاب حاکم رویگردان کرده است. عدم حضور بیش از ۵۵ درصد مردم در پای صندوق های انتخاباتی که تقلب و عدم شفافیت بر آن سایه افکنده بود گویای همین وضعیت است. اما واقعیت این است نتایج انتخابات و شمارش آراء هر چه باشد در عالم واقع آن احزابی حرف اول و آخر را می زنند که نیروی مسلح، دستگاه امنیتی و منابع مالی را در اختیار دارند. در کردستان نیروی اپوزیسیون جدی در صحنه باقی نمانده است. اما این وضعیت دوام نمی آورد، نیروی مادی و واقعی برای تغییر در این جامعه هم وجود دارد. کارگران و مردم زحمتکش، زنان ستمدیده، معلمان و همه انسانهایی که از ادامه وضعیت موجود در کردستان عراق به تنگ آمده اند راهی جز این ندارند که برای پایان دادن به وضعیت موجود، در صحنه سیاسی جامعه حضور داشته باشند، صفوف خود را متحد کنند، تشکل و سازمان خود را بوجود آورند و از طریق همین نهادها مجرای دخالت در اداره جامعه و تعیین سرنوشت خود را پیدا کنند.
در مورد بحران سوریه پلنوم تأکید کرد که با شکست داعش و باز پس گیری مناطق تحت تصرف این جریان و توافقات پشت پرده قدرتهای اصلی درگیر این بحران وارد مرحله جدیدی شده است. کشور سوریه عملا به دو منطقه نفوذ روسیه و آمریکا در شرق و غرب رودخانه فرات تقسیم شده است. دولت بشار اسد تنها با پرداخت بهای دفاع منافع دو ابر قدرت روسیه و آمریکا و رعایت امنیت اسرائیل در قدرت باقی مانده است. دولت روسیه که حریم هوایی سوریه را در کنترل دارد و به عنوان یکی از بازیگران اصلی در منطقه خاورمیانه خود را ملزم به رعایت امنیت اسرائیل می داند، به جنگنده های نیروی هوایی اسرائیل امکان داده که با حملات متناوب به پایگاههای نظامی رژیم جمهوری اسلامی، نیروهای قدس سپاه پاسداران را از کلیه مواضع خود وادار به عقب نشینی نمایند. جمهوری اسلامی به رغم سرمایه گذاری کلان در بحران سوریه یکی از بازندگان این بحران است. در مورد سرنوشت کردستان سوریه، با یورش دولت ترکیه به منطقه عفرین که با یک جنبش مقاومت قهرمانانه از جانب مدافعین مبارز آن روبرو شد و بعد از تصرف این منطقه، همه شواهد حاکی از آن است که بین آمریکا و دولت ترکیه و دولت های سوریه و روسیه بر سر تحت فشار گذاشتن جنبش روژاوا و رهبری آن، توافقهای پنهانی صورت گرفته است. اما همه قدرتهای دخیل در بحران سوریه که در خارج کردن منطقه عفرین از زیر کنترل رهبری کانتون های سه گانه روژآوا با هم تبانی کرده بودند به این امر واقفند که در توازن قوای فعلی نمی توانند تمام دستاوردهای روژآوا را بازپس بگیرند. همه این قدرتهای ارتجاعی می دانند که در روژآوا تنها با یک حزب سیاسی و چند هزار نیروی مسلح مواجه نیستند، بلکه با یک جنبش توده ای روبرو هستند که طی شش، هفت سال گذشته دستاوردهای عظیمی در زمینه دخالت گری مستقیم در حاکمیت و اداره جامعه، تأمین برابری زن و مرد و رعایت حقوق اقلیت های ملی و مذهبی، تأمین آزادی های سیاسی و ... را تثبیت کرده اند. این دستاوردها در اعماق جامعه ریشه دوانده اند. چنانکه مذاکرات کنونی دولت سوریه با رهبری سیاسی روژآوا بتواند به اعزام دوباره نیروهای ارتش سوریه به مناطق نوار مرزی و استقرار پادگانهای نظامی در برخی از شهرها و مناطق روژآوا نیز منجر گردد، باز هم دولت سوریه نمی تواند دستاوردهای جنبش روژآوا را پس بگیرد. روژآوا در دوره جنگ و بحران به رغم لغزش هایی از آزمون سربلند بیرون آمد، اکنون وقت آن است که در دوره ثبات نسبی و در دوره ای که دشمنان برای آینده آن نقشه می چینند، جنبش روژآوا دستاوردهایش را تعمیق و ارتقا دهد، دخالت مستقیم کارگران و مردم زحمتکش را در اداره جامعه و عرصه های مختلف حیات اجتماعی تأمین کند و به این دستاوردها در سراسر سوریه مقبولیت مردمی و اجتماعی ببخشد و حمایت و همبستگی مردم سراسر سوریه را برانگیرد.
نشست وسیع کمیته مرکزی در بخش گزارش تشکیلاتی، گزارش فعالیت های کمیته تشکیلات داخل، تشکیلات خارج از کشور حزب، شبکه تلویزیون و رادیو حزب، دفتر روابط بین المللی و نشریات حزبی را مورد بحث و بررسی قرار داد و ضمن انتقاد از کمبودها بر جهت گیری فعالیت آینده این ارگانها تأکید کرد. نشست کمیته مرکزی در مبحث مربوط به تقسیم کار و آرایش درونی کمیته مرکزی، کمیته ها و ارگان های مختلف تشکیلاتی را ترمیم و یا در جای خود ابقاء نمود. پلنوم در بخش پایانی کار خود، بمنظور هدایت فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی حزب در فاصله دو پلنوم، از میان رفقای کمیته مرکزی حزب که در لیست کاندیداها قرار گرفته بودند کمیته اجرائی مرکب از هفت تن رفقا: هلمت احمدیان، خسرو بوکانی، رئوف پرستار، نصرت تیمورزاده، حسن شمسی، محمود قهرمانی و صلاح مازوجی را انتخاب نمود.
کمیته اجرائی حزب کمونیست ایران
۲۰ مرداد ۱۳۹۷
۱۱ آگوست ۲۰۱۸