ارسال

گزارش برگزاری پلنوم هشتم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران

پلنوم هشتم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران منتخب کنگره دوازدهم صبح روز شنبه ۲۱ دی ماه ۱۳۹۸ برابر با ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰ با سرود انترناسیونال و یک دقیقه سکوت به نشانه گرامیداشت یاد جانباختگان خیزش آبان و رفیق اسماعیل تریک وهمه جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم کار خود را آغاز کرد. در این پلنوم مطابق روال معمول از اعضای کمیته مرکزی کومه له نیز به عنوان ناظر برای شرکت در پلنوم دعوت بعمل آمده بود. بخش اول مباحث این نشست به گزارش سیاسی کمیته اجرایی و بحث پیرامون آن و سپس گزارش تشکیلاتی کمیته ها و ارگانهای مختلف تشکیلاتی حزب به پلنوم و بررسی این گزارش ها اختصاص یافت. تحلیل مهمترین روندهای جاری در جهان و منطقه و ارزیابی از خیزش انقلابی آبان و پیامدهای سیاسی آن محورهای اصلی گزارش سیاسی کمیته اجرائی حزب به نشست کمیته مرکزی بودند.

در گزارش سیاسی تأکید شد، رقابت قدرت های بزرگ سرمایه داری آمریکا و چین که با جنگ تعرفه ها تشدید شد، اکنون وارد مرحله جدیدی شده است. هر چند جنگ تجاری آمریکا فقط به چین محدود نیست و اروپای متحد و کانادا را هم تحت فشار قرار داده است، اما دولت آمریکا از چین به عنوان یک تهدید بزرگ نام می برد و عملا در مسیری گام نهاده تا با زیر پا گذاشتن قواعد و مقررات "دست و پا گیر" سازمان تجارت جهانی و جهانی سازی سیاست های سختگیرانه تری در برابر روند قدرت گیری اقتصادی چین در پیش گیرد. برای دولت آمریکا هم رشد اقتصادی شتابنده چین و هم قدرت گیری نظامی آن طی سه، چهار دهه اخیر نگران کننده است. سرعت رشد تولید ناخالص شهروندان در چین طی چهار دهه گذشته، سرمایه گذاری های عظیمی که در بخش صنایع راهبردی مانند ارتباطات، قطارهای سریع السیر، کشتیرانی و زیر ساخت سازی انجام گرفته، اختصاص بیش از دو درصد تولید ناخاص داخلی به پژوهش های فنی و علمی برای ارتقای بارآوری تولید و در این میان سرعت مدرنیزه کردن نیروی دریایی در سال های اخیر بیش از پیش موجبات نگرانی آمریکا را فراهم آورده است. دولت آمریکا برای مقابله با روند قدرت گیری چین ورود کالاهای چینی به آمریکا را به شدت محدود کرده و شرکت های چينی را از دستیابی به فن آوری خود در آن زمينه که برتری دارند، محروم کرده است. اقدامات شديد آمریکا عليه مجتمع توليدی مخابرات و ارتباطات "هواوی" که بزرگترين تأمين کننده جهانی تجهيزات برای شبکه های بی سيم است، و قرار دادن آن در فهرست شرکت هائی که مؤسسات آمريکائی تنها در صورت گرفتن مجوز دولتی می توانند با آن مبادلات تجاری داشته باشند، اقدامی است که بسیاری از مفسرین از آن به عنوان آغاز جنگ سرد آمریکا علیه چین نام برده اند.

دولت آمریکا که با گسترش اعضای ناتو به کشورهای اروپای شرقی و تحریم های اقتصادی روسیه موجبات نگرانی دولت روسیه به عنوان یک تهدید بالقوه را فراهم آورده است، اما در رقابت بر سر کسب موقعیت هژمونیک در جهان چین را تهدید اصلی می داند. پیمان ناتو تحت رهبری آمریکا در اجلاس دوم دسامبر ۲۰۱۹ برای اولین بار از چین به عنوان یک تهدید نام برده است. رئیس دوره ای این پیمان نظامی ضمن اشاره به رتبه دوم چین به لحاظ بودجه نظامی و موشک های دوربرد آن که می تواند اروپا و آمریکا را هدف قرار دهد، اعلام کرد که این ما نیستیم که به آب های جنوب چین رفته ایم، بلکه این چین است که در آفریقا و اروپا سرمایه گذاری کرده است. رئیس پیمان ناتو با این سخنان آغاز دوره تازه ای از رقابت قدرت های بزرگ سرمایه داری برای تقسیم مجدد جهان را کلیک زد.

در برابر تشدید فشارهای آمریکا، چین هم طی اقدامی تلافی جویانه همچنان به لغو معافیت های گمرکی از بخش زیادی از کالاهای وارداتی از آمریکا ادامه داده است و دولت های اروپایی و کانادا نیز فشارهای آمریکا را با اقدامات متقابل پاسخ داده اند. اما به رغم تشدید جنگ تجاری بین چین و آمریکا و دیگر قدرت های رقیب، در عصر جهانی شدن سرمایه و به هم تنیده شدن منافع کمپانی های چند ملیتی، جنگ جهانی سومی در چشمنداز قرار ندارد. در این شرایط تشدید جنگ تعرفه ها نمی تواند مانع ادامه تجارت و سرمایه گذاری در بیرون مرزها و همینطور انتقال تکنولوژی و مهاجرت نیروی کارشود. با اینحال از آنجا که روند تجارت و تحرک سرمایه در فراسوی مرزها اجتناب ناپذیر به نظر می رسد و نظم و قاعده جهانی سازی زیر پا نهاده می شوند، مناسبات تجاری قدرت های سرمایه داری هر چه بیشتر به طرف نوعی هرج و مرج گرایش پیدا می کنند. بر متن این کشمکش ها و در شرایطی که جهانی سازی تحت نظم نئولیبرالی به زیر سؤال رفته است در بریتانیا هم نه دولت محافظه کار و نه هیچکدام از احزاب اپوزیسیون نتوانستند در برابر دو راهی، ماندن یا ترک اتحادیه اروپا راهی بیابند که هم برای آن بخش از سرمایه داران و تجار انگلیس که از ماندن در اتحادیه اروپا و جهانی سازی نئولیبرالی منتفع هستند مفید باشد و هم برای آن بخش از سرمایه داران که قوائد جهانی سازی نئولیبرالی را بیش از این به سود سرمایه های خود نمی دانند. نهایتا این جدال و کشمکش به سود آن بخش از طبقه سرمایه دار انگلیس تمام شد که بیش از این پایبند ماندن به همه قواعد جهانی سازی نئولیبرالی را به نفع خود نمی دانند و می خواهند از نو مناسبات اقتصادی خود را با بلوک های و دولت های مختلف سرمایه داری تعریف کنند. مشکلات بریتانیا با خروج از اتحادیه اروپا تازه آغاز می شود. بورژوازی و دولت بریتانیا به شدت نگران هستند که اسکاتلند که خواهان ماندن در اتحادیه اروپا است راه جدائی و استقلال را در پیش گیرد. بر متن این اوضاع، تشدید رقابت قدرتهای سرمایه داری برای گسترش حوزه نفوذ در مناطق مختلف جهان و تجدید تقسیم جهان، جنگ های نیابتی و اقدامات شبه کودتاگرانه را دامن می زند و دود تشدید این رقابت ها و جنگ های نیابتی مستقیما به چشم کارگران و مردم ستمدیده می رود.

گزارش کمیته اجرائی و مباحث نشست وسیع کمیته مرکزی حزب به چرخه جدیدی از خیزش های توده ای و انقلابی به عنوان یکی از مهمترین روندهای جاری در جهان پرداخت. در همین ماهها و هفته های اخیر ما شاهد، قیام ها، خیزش های توده ای گسترده در شیلی، اکوادور، کلمبیا، پورتوریکو، هائیتی، گینه، قزاقستان، الجزایر، سودان، عراق، ایران و کاتالونیا بوده ایم. تظاهرات ها و اعتصاب عمومی و تداوم جنبش جلیقه زردها به بخشی از واقعیت سیاسی فرانسه تبدیل شده است و گسترش این نوع شورش ها به دیگر کشورهای اروپایی را به یک امر محتمل تبدیل کرده است. در کشورهای شمال آفریقا تلاش فرماندهان نظامی برای دست به دست کردن قدرت از بالا نتوانسته جنبش های توده ای را کنترل نماید. در هند در همین ده روز اخیر بیش از ۲۵۰ میلیون کارگر و کارمند در اعتراض به سیاست‌های اقتصادی دولت و واگذاری شرکت ها و موسسات دولتی به بخش خصوصی بزرگترین اعتصاب تاریخ جهان را رقم زدند. از سوی دیگر در برابر اثرات ویرانگر نظام سرمایه داری بر محیط زیست ما شاهد یک جنبش عظیم در دفاع از محیط زیست هستیم که نسل جوان در آن نقش برجسته ای دارد و هر روزه ابعاد جهانی تری پیدا می کند. جنبشی که می خواهد محیط زیست را بهبود یافته به نسل های بعدی واگذار کند.

بعد از جنبش های توده ای علیه جهانی سازی نئولیبرالیستی در سال ۱۹۹۹ که جنبش سیاتل نقطه عطف آن بود، جنبش اشغال وال استریت در سال ۲۰۱۲ و اعتصابات گسترده کارگری در برخی از کشورهای اروپایی که پیامد سه، چهار سال بحران و ریاضت اقتصادی بودند و نقطه اوج آن در خیزش های توده ای در خاورمیانه و شمال آفریقا خود را نشان داد که دیکتاتورهای حاکم در تونس و مصر و لیبی را به زیر کشیدند و به سوریه، بحرین و یمن نیز گسترش پیدا کرد، خیزش های توده ای اخیر سومین چرخه اعتراضات توده ای در طی بیست سال گذشته هستند.

اگر چه در جهانی که بیش از ۴ میلیارد نفر به اینترنیت و شبکه های ارتباطی سیار دسترسی دارند، بسیاری بر این باورند که گسترش شبکه های ارتباطی و اجتماعی نقش عمده ای در همزمانی این اعتراضات و خیزش های توده ای دارند، با اینحال نیروی محرکه اصلی این خیزش های توده ای را باید در جای دیگری جستجو کرد. شورش های سال ۲۰۱۹ پیامد گسترش شهرنشینی در جهان، رشد کمی کارگران و مزدبگیران و تشدید فقر و فلاکت اقتصادی بوده است. از سال ۲۰۰۰ سهم شهری جمعیت جهانی از ۴۷ درصد به ۵۶ درصد افزایش یافته است و ۱.۴ میلیارد نفر دیگر در مقایسه با دو دهه قبل در مناطق شهری زندگی می کنند.

بر اساس آمارها در حال حاضر حدود ۱.۸ میلیارد نفر در جهان مشغول کار دستمزدی هستند، یعنی طی دو دهه گذشته تاکنون جمعیت مزدبگیران ۶۰۰ میلیون نفر افزایش یافته است. از این رو نه تنها کمیت کارگران افزایش پیدا کرده بلکه بیش از گذشته در شهرها متمرکز شده اند. ترکیبی از کارگران و تهیدستان شهری نیروی محرکه چرخه فعلی شورش را تشکیل می دهند. فقط برای نمونه نیروی کار شهری در شیلی از ۳.۷ میلیون نفر در سال ۱۹۹۰ به ۷.۳ میلیون در سال گذشته افزایش پیدا کرده است، اکوادور از ۳.۳ میلیون در سال ۲۰۰۰ به ۵.۱ میلیون نفر در سال ۲۰۱۸ رسیده است. در حالی که جمعیت کارگران بیشتر شده و شهر نشینی گسترش پیدا کرده قدرت تولیدی سرمایه داری، به لحاظ نسبی با رکود مواجه بوده است. رشد اقتصادی جهان در دوره رونق پس از جنگ دوم حدود ۵ درصد بود، اما این میزان در زمان بحرانهای دهه ۱۹۷۰ به حدود ۳ درصد کاهش یافت و اکنون به استثنای چین با ۶ درصد رشد اقتصادی در بقیه کشورهای پیشرفته سرمایه داری چیزی حدود ۲ تا ۲ و نیم در صد است.

درست در شرایطی که، شهرنشینی گسترش پیدا کرده و توقعات از زندگی بالا رفته، رکود سرمایه داری بیکاری را به یک معضل اجتماعی تبدیل کرده، بطوریکه در میان جوانان که نقش چشمگیری در این شورش های شهری دارند بیکاری از نرخ بالایی برخوردار است. در حالی که کمبود مسکن بیداد می کند، حاشیه نشینی گسترش یافته و در این مناطق حمل و نقل ناکافی و هزینه سرسام آور حمل و نقل عمومی، محیط های زیست آلوده و ناسالم، نبود خدمات شهری به مشکلات لاینحلی تبدیل شده اند.

به دین شرح در حالی که مزدبگیران و فقرا فقیر و فقیر تر می شوند، ثروتمندان ثروتمند تر می شوند. اگر در سال ۲۰۱۵ بنا به گزارش آکسفام ۶۲ نفر از میلیاردرها ثروت معادل ثروت ۳.۶ میلیارد نفر از نیمه فقیر تر جمعیت جهان را در اختیار داشتند، در ژانویه ۲۰۱۷ همین مؤسسه خیریه اعلام کرد تنها ۸ نفر از ثروتمندان جهان، ثروتی معادل نیمه فقیرتر جمعیت دنیا را دارند. در واقع ثروت و دارائی نیمه فقیر جهان از سال ۲۰۱۰ تاکنون ۴۱ درصد کاهش یافته است. در خاورمیانه جایی که به کانون خیزش های توده ای تبدیل شده است فاصله فقر و ثروت از این هم عمیق تر است. همه داده ها بیانگر آن است که بر متن بحران ساختاری سرمایه داری، گسترش بیکاری که به یک پدیده ساختاری تبدیل شده است و فقر و فلاکت و تعمیق شکاف بین فقر و ثروت، بر پائی خیزش های توده ای و انقلابی با پریودهای کوتاه به بخشی از واقعیات جهان امروز تبدیل شده اند. در جریان این خیزش های توده ای به دلیل تعرضات پی در پی بورژوازی و تضعیف سنگرهای سنتی قدرت طبقه کارگر، کارگران به رغم حضور غیر قابل انکارشان در این اعتراضات، اما نقش تعیین کننده در رهبری این اعتراضات نداشته اند. با این حال از آنجا که نقش کارگران در تولید اجتماعی به آنها قدرت جمعی در تقابل با سرمایه می بخشد، این موقعیت به ناگزیر کارگران را به سمت مبارزه جمعی سوق می دهد و در این روند به توانائی خود در تغییر وضعیت موجود و ضرورت سازمایابی آگاه می شوند. اگر چه موج اخیر خیزش های توده ای انقلاب اجتماعی را در افق خود قرار نداده اند، اما همین جنبش ها و خیزش های سیاسی توده ای زمینه را برای بیداری و آگاهی به ضرورت انقلاب اجتماعی را فراهم می آورد. در این روند اگر چه شکل گیری سازمانها و احزاب سوسیالیستی و انقلابی که ریشه در طبقه کارگر و درون جامعه داشته باشند ضرورت پیشروی مبارزه است اما این تنها شرط پیروزی انقلاب اجتماعی نیست، بلکه استراتژی و سیاست سوسیالیستی می تواند نقش تعیین کننده ای در پیشروی مبارزه سوسیالیستی و شکل گیری ارگانهای قدرت کارگران و به چالش کشیدن ساختارهای سرمایه داری داشته باشد.

پلنوم در مورد اوضاع خاورمیانه، بر مواضع تاکنونی حزب تأکید کرد. در مورد اوضاع عراق پلنوم ضمن تأکید بر جایگاه و اهمیت جنبش توده ای اخیر در سرنوشت مردم عراق، مداخله گری جمهوری اسلامی را بزرگترین خطری دانست که این جنبش حق طلبانه و انقلابی را تهدید می کند. رویدادهای چند هفته گذشته در عراق به روشنی نشان می دهند که جمهوری اسلامی می خواهد از طریق احزاب و گروه های شیعه و میلیشیای مسلح وابسته به خود، عراق را به میدان نزاع و کشمکش نیابتی با آمریکا تبدیل کند، تا از این طریق این خیزش توده ای را تحت الشعاع قرار دهد، نوک پیکان مبارزه مردم علیه حاکمیت فاسد سرمایه مذهبی در عراق را منحرف نماید و سرانجام آن را به شکست بکشاند. همزمان دولت آمریکا نیز در راستای اهداف و منافع امپریالیستی خود برای به بیراهه بردن این جنبش نقشه می ریزد. این تلاش ها در حالی است که بیش از سه ماه از خیزش انقلابی مردم عراق می گذرد و خواست سرنگونی حکومت مذهبی عراق و برکناری همه احزاب و نیروها ی شریک در دولت و پایان دادن به مداخله گری های جمهوری اسلامی و دولت آمریکا به خواست و مطالبه اصلی تظاهرکنندن تبدیل شده است. مردم عراق خیابان های شهرهای بزرگ را به میدان اعتراض و میدان التحریر بغداد را به دژ انقلاب تبدیل کرده و عقب نشینی هایی را به حکومت تحمیل کرده اند. این خیزش توده ای توازن قوایی را ایجاد کرده که حکومت مذهبی عراق با کشتار بیش از ۶۰۰ تن از معترضان و زخمی کردن و دستگیر کردن هزاران نفر هنوز نتوانسته اند مرکز بغداد را از کنترل معترضان خارج کند. مردم عراق خواهان روی کار آمدن دولتی برآمده از این قیام و خیزش انقلابی هستند. جنبش اعتراضی مردم عراق به رغم استقامت با شکوهی که از خود نشان داده و دستاوردهایی که کسب کرده و گام هایی که در زمینه سازمانیابی این حرکت عظیم به جلو برداشته، اما هنوز نتوانسته در موقعیت آلترناتیو حکومتی ظاهر شود و به طرف گرفتن قدرت سیاسی خیز بردارد. در این تردیدی نیست که این جنبش تنها در نتیجه تداوم خود و با خنثی کردن نقشه هایی که برای به شکست کشاندن آن در جریان است می تواند بر این کمبودها غلبه کند.

بخش مهم مباحث پلنوم به خیزش آبان و پیامدهای سیاسی آن اختصاص یافت. در این مبحث زمینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این خیزش انقلابی، جایگاه تاکتیک غافلگیر کننده رژیم و ابعاد قهر و کشتاری که جمهوری اسلامی در برخورد به معترضان بکار گرفت، واکنش توده های به پا خاسته، نیروی محرکه خیزش آبان و تأثیرات آن بر فضای سیاسی جامعه و صف بندی نیروها مورد بحث قرار گرفت. در این مبحث تأکید شد که به رغم جنایات و کشتاری که رژیم انجام داد نه تنها نتوانست جامعه را مرعوب کند و فضای ترس و وحشت را بر جامعه حاکم کند، بلکه این خود رژیم بود که به وحشت افتاد. خیزش آبان سمت گیری به طرف گذار انقلابی از جمهوری اسلامی را تقویت کرد و زمینه های مناسب تری را برای گسترش اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی فراهم آورد. رژیم جمهوری اسلامی که زیر فشار جنبش دادخواهی مردم ایران قرار گرفته بود بعد از کشتن قاسم سلیمانی تلاش کرد با به راه انداختن کمپین سیاسی و تبلیغی ارتجاعی و جنازه گردانی خیزش آبان را به حاشیه رانده و آن را مختومه اعلام کند. اما جمهوری اسلامی در دستیابی به این اهداف ارتجاعی شکست خورد. بعد از سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی توسط پدافند سپاه پاسداران و کشتار ۱۷۶ تن از سرنشینان آن و دروغپردازی سران رژیم حول آن دانشگاهها و خیابان های شهرهای بزرگ به میدان اعتراض و ابراز خشم مردم از این جنایات و دروغپردازی تبدیل شد و جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی جهان بیش از پیش رسوا شد. پلنوم در پایان مباحث خود در این زمینه کلیات پیش نویس بیانیه ای سیاسی تحت عنوان خیزش آبان ۹۸ و پیامدهای سیاسی آن را به تصویب رساند.

نشست وسیع کمیته مرکزی در بخش گزارش تشکیلاتی، گزارش فعالیت های کمیته تشکیلات داخل، تشکیلات خارج از کشور حزب، شبکه تلویزیون و رادیو حزب، دفتر روابط بین المللی و نشریه جهان امروز و ارگان شبکه های اجتماعی را مورد بحث و بررسی قرار داد و ضمن انتقاد از کمبودها بر جهت گیری فعالیت آینده این ارگانها و بویژه بر ضرورت ارتقاء فعالیت و هماهنگی بیشتر ارگانهای سیاسی و تبلیغی حزب تأکید کرد. نشست کمیته مرکزی در مبحث مربوط به تقسیم کار و آرایش درونی کمیته مرکزی، کمیته ها و ارگان های مختلف تشکیلاتی را ترمیم و یا در جای خود ابقاء نمود. پلنوم در بخش پایانی کار خود، بمنظور هدایت فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی حزب در فاصله دو پلنوم، از میان رفقای کمیته مرکزی حزب که در لیست کاندیداها قرار گرفته بودند کمیته اجرائی مرکب از هفت تن رفقا: هلمت احمدیان، خسرو بوکانی، رئوف پرستار، نصرت تیمورزاده، حسن شمسی، محمود قهرمانی و صلاح مازوجی را انتخاب نمود.

کمیته اجرائی حزب کمونیست ایران
۲۸ دی ماه ۱۳۹۸
۱۸ ژانویه ۲۰۲۰

Result