دومین پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران منتخب کنگره یازدهم در نیمه اول ماه سپتامبر 2013 برابر با نیمه دوم شهریور 1392 برگزار شد. در این پلنوم که اعضای کمیته مرکزی کومه له نیز بعنوان ناظر در آن شرکت داشتند، ابتدا گزارش سیاسی کمیته اجرایی در مورد اوضاع سیاسی منطقه و ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
در گزارش سیاسی کمیته اجرایی به پلنوم و بحث حول آن، آخرین تحولات مربوط به اوضاع سیاسی در مصر، بحران سوریه و خطر دخالت مستقیم نظامی آمریکا در این کشور، اوضاع ترکیه و عراق مو اوضاع سیاسی ایران بعد از آغاز بکار کابینه حسن روحانی مورد بررسی قرار گرفت.
پلنوم در خصوص آخرین تحولات مربوط به اوضاع مصر تأکید کرد که: سقوط دولت اخوان المسلمین و مرسی بعد از راه پیمایی و تجمع های عظیم اعتراضی در قاهره و دیگر شهرهای مصر در سی ام ماه ژوئن که می توانست گامی مهم در جهت تعمیق و پیشروی انقلاب مصر باشد، در غیاب یک رهبری انقلابی، عملا به تحکیم موقعیت ارتش منجر شد. در واقع کودتای سوم ژوئیه ارتش قبل از آنکه دولت اخوان المسلمین را هدف قرار داده باشد، موج دوم انقلاب را نشانه گرفت. ارتش از اخوان المسلمین به خاطر ناتوانی و بی کفایتی اش در به شکست کشاندن انقلاب انتقام گرفت. ارتش در پوشش دفاع از خواستهای مردم اما در اصل برای جلوگیری از رادیکالیزه شدن مبارزات مردم بپاخاسته، این کودتا را سازماندهی کرد. ارتش که بعد از سقوط حسنی مبارک، در همکاری با آمریکا رسالت به شکست کشاندن انقلاب نیمه تمام مصر را به اخوان المسلمین بعنوان سازمانیافته ترین بخش ارتجاع بورژوازی واگذار کرد و در دوره یک ساله حاکمیت اخوان المسلمین چشم برقوانین ارتجاعی و اعمال ضد دموکزاتیک آنها بسته بود ، اینبار با اوج گیری قیام توده ها در نقش ناجی مردم ظاهر شد. ارتش در شرایط کنونی با تکیه بر توهمی که در میان بخشهایی از مردم نسبت به ماهیت آن وجود دارد توانسته است که تحت پوشش حمایت از مردم و باز گرداندن نظم، مردم را به خانه هایشان بفرستند و در تدارک به قدرت رساندن ائتلاف دیگری از نیروهای ضد انقلابی بورژوایی طرفدار غرب است تا تیر خلاص را به انقلاب مصر بزند. ارتش می خواهد یکی از مهم ترین ویژگیهای کنونی انقلاب، یعنی آگاهی تودهها از نقش سرکوبگر دستگاه دولتی و خصومت شدید آنان نسبت به این سرکوبگری را محو و نابود کند. ارتش مصر توانسته است ماهیت ضدانقلابی و سرکوبگرانه خود را از انظار عمومی پنهان نماید. جنبش تمرد که ائتلافی بود از نیروهای راست و میانه و چپ جامعه، تحت تأثیر توهم و خوشباوری به ارتش دو شقه شده است. در شرایط کنونی برآمد دوباره جنبش توده ای در گرو آن است که توده های مردم از زیر بار توهم فلج کننده به ارتش بیرون بیایند.
اما دوره رکود کنونی گذرا خواهد بود، زیرا تمام آن عوامل عینی که منجر به موج اول و دوم انقلاب شدند به حال خود باقی مانده اند. مردم مصر برای سرنگونی نظام دیکتاتوری و رسیدن به نان و آزادی و رفاه اجتماعی مبارزه کردند، اما هنوز به هیچکدام از این خواست ها نرسیده اند. ارتش دیکتاتور سابق را از زندان آزاد کرده و در حال محکم کردن پایه های یک رژیم دیکتاتوری دیگر است. اقتصاد مصر ویران است و کسری بودجه دولت به بیش از سه میلیارد و 200 میلیون دلار در ماه رسیده است. این در حالی است که تورم و گرانی بیداد می کند و قیمت برخی از اقلام مورد نیاز روزانه مردم چند صد درصد افزایش یافته است و بیکاری به بالاترین حد خود رسیده است. در چنین شرایطی بسته کمکی 12 میلیارد دلاری دولت عربستان سعودی و امارات متحده عربی که به حکومت نظامیان در مصر وعده داده شده فقط می تواند چند ماه کسری بودجه را جبران کند و کمکی به حل بحران اقتصادی نمی کند. کمک های وعده داده شده از جانب صندوق بین المللی پول نیز با اعمال شدیدترین برنامه های ریاضت اقتصادی همراه خواهد شد و قطع سوبسیدها و افزایش نرخ تورم و بیکارسازی های گسترده تر را به دنبال خواهد داشت و زمینه های عینی گسترش مبارزات کارگری و خیزش خیابانی را فراهم خواهد آورد. کارگران و مردم مصر که در دوره پر تلاطم این انقلاب به اندازه سه دهه گذشته درس و تجربه کسب کرده اند، نه تنها تن به تحمل برنامه های ریاضت اقتصادی و بی حقوقی های سیاسی نخواهند داد بلکه دوباره برای تحقق خواست نان و آزادی و تأمین رفاه اجتماعی به میدان خواهند آمد.
پلنوم در مورد بحران سوریه بر نکات زیر تأکید کرد: بحران خونین سوریه، که تاکنون بیش از صد هزار کشته، چند صد هزار زخمی و بیش از 6 میلیون آواره از خود بجای گذاشته است بعد از آنکه شهرک "زملکا" واقع در حومه شرقی دمشق، با سلاح شیمیائی مورد حمله قرار گرفت و با تهدید آمریکا به مداخله نظامی در این کشور، وارد مرحله جدیدی شد. اکنون این بحران بدنبال موافقت رژیم سوریه با پیشنهاد دولت روسیه مبنی بر اینکه زرادخانه سلاح های شیمیایی سوریه تحت کنترل نهادهای بین المللی در آید و همچنین با موافت رژیم بشار اسد با پیوستن به کنواسیون منع تولید و کاربرد سلاح های شیمیایی تخفیف پیدا کرده است. با اینحال فشارهای دولت آمریکا و متحدین اروپایی اش برای پیشبرد اهدافشان در بحران سوریه ادامه دارد.
اعمال این فشارها بر بستر جایگاهی که بحران سوریه در تقابل قطب های ارتجاع منطقه ای و امپریالیستی پیدا کرده است قابل بررسی است و اهداف چند گانه ای را تعقیب می کند. اعمال فشارها و تهدید به مداخله نظامی آمریکا در سوریه بر متن تداوم بحران جهانی سرمایه داری و تشدید رقابت قدرت های امپریالیستی بر سر تجدید تقسیم جهان و گسترش مناطق نفوذ انجام می گیرد. در استراتژی آمریکا کسب هژمونی بر منطقه خاورمیانه که از یکی از منابع مهم تولید و نقل و انتقال انرژی است اهمیت خاصی دارد. و در همین راستا تحت کنترل در آوردن سوریه با توجه به موقعیت جغرافیای سیاسی آن که مشرف بر سواحل مدیترانه است و راه های از جنوب به شمال و از غرب به شرق آز آن عبور می کند، می تواند از جایگاه مهمی در پیشبرد نقشه های آمریکا برای عقب راندن نفوذ روسیه در این منطقه برخوردار باشد. دولت آمریکا علاوه بر این اهداف دراز مدت، در کوتاه مدت می خواهد با اعمال این نوع فشارها توازن قوایی را که در ماه های اخیر به سود دولت سوریه در جنگ با مخالفین تغییر کرده را به نفع جبهه نیروهای مخالف عوض کند. آمریکا در نظر دارد با تغییر توازن قوا به نفع جبهه نیروهای اپوزیسیون سوریه، و تشویق دولت های قطر، عربستان و ترکیه به افزایش کمک های خود به نیروهای اپوزیسیون، رژیم بشار اسد را به زانو در آورد. دولت آمریکا در تلاش است که با ساقط کردن رژیم سوریه، محور حزب الله لبنان، جمهوری اسلامی و رژیم سوریه را که در بلوک بندی های منطقه ای در بلوک قدرت های متحد روسیه قرار دارند را تضعیف کند و توازن نیروی مناسب تری را برای پیشبرد سیاست های منطقه ای خود فرا هم آورد.
با این وصف روشن است که اهداف دولت آمریکا و متحدینش از اعمال این فشارها و تهدید به مداخله نظامی هیچ ربطی به منافع مردم سوریه و منطقه ندارد. تردیدی نیست که قربانیان اصلی مداخله نظامی احتمالی آمریکا و تشدید رویاروئی قدرتهای ارتجاعی منطقه و دولت های امپریالیستی در خاک این کشور مردم بی دفاع سوریه خواهند بود. مداخله نظامی آمریکا در سوریه، تنها به تشدید جنگ داخلی و ترغیب طرفین درگیری به ادامه هر چه فاجعه بارتر این جنگ و افزایش کشتار و رنج آوارگی مردم سوریه منجر خواهد شد. چنین مداخله ای به تشدید جنگ فرقه ای و مذهبی در سوریه، لبنان و کشورهای منطقه منجر خواهد شد.
در چنین شرایطی هر گونه مداخله نظامی آمریکا و متحدینش ولو محدود هم باشد اوضاع فاجعه بارتری را به مردم سوریه تحمیل خواهد کرد. مردم سوریه خواهان رها شدن از دست رژیم ضد مردمی و جنایتکار بشار اسد و حکومت بعث، قطع بی درنگ این جنگ ارتجاعی، ، پایان دادن به دخالت قدرت های امپریالیستی و حکومت های ارتجاعی منطقه در اوضاع این کشور هستند. نیروها و انسانهای آزادیخواه جهان که از اهداف ارتجاعی طرفهای این منازعه آگاه هستند، می توانند با برپایی تظاهرات و اعتراضات ضد جنگ دولت های حاکم در جهان را تحت فشار قرار دهند که با اعمال فشارهای سیاسی و دیپلماتیک بر طرفین این منازعه، زمینه های پایان دادن به این جنگ ویرانگر و ارتجاعی را فراهم آورند.
در مباحث سیاسی پلنوم اوضاع سیاسی ترکیه و عراق نیز به اجمال مورد اشاره قرار گرفت. در ترکیه، روند رشد اقتصادی در یک دهه گذشته که به عنوان ستاره اقبال "حزب عدالت و توسعه" از آن یاد می شد رو به افول گذاشته است. اگر چه در ماه های اخیر دولت ترکیه اعلام کرد که آخرین قسط وام صندوق بین المللی پول را پرداخت نموده است اما اعلام این خبر با افزایش بدهی های بخش خصوصی سرمایه داری ترکیه همراه است که رقم این بدهی ها ی خارجی به 160 میلیارد دلار برابر با 51% از تولید ناخالص داخلی ترکیه بالغ می شود. این اوضاع روند نزولی ارزش لیر ترکیه در برابر دلار، تورم و گرانی و افزایش نرخ بیکاری را بدنبال داشته است. مبارزات کارگری و اعتراضات خیابانی در ماه های اخیر بر متن این اوضاع تداوم داشته است. این اعتراضات در جوهر خود ضد سرمایه داری و علیه تعمیق شکاف های طبقاتی است که در همانحال استبداد مذهبی دولت اردوغان را به چالش طلبیده است. یکی از مباحث قابل تأمل دیگر در مورد اوضاع ترکیه موضوع مربوط به مذاکرات پ ک ک و دولت ترکیه است که تحت عنوان"راهحل آشتیجویانه مسئله کرد" در جریان بود. این پروسه عملا مختل شده است. دولت ترکیه تاکنون در مقابل اقدامات عملی پ.ک.ک مبنی رعایت آتش بس، خارج کردن نیروهایش از مناطق کردستان ترکیه، آزادی زندانیانی که در اختیار داشت، ایفای نقش در جهت فروکش دادن مبارزات توده ای در شهرهای کردستان ترکیه، هیچگونه امتیازی نداده است. این دولت نه تنها زندانیان سیاسی را آزاد نکرده است، بلکه در برابر همه امتیازاتی که از پ.ک.ک گرفته است، هنوز حتی پیش نویس متن قانون اساسی جدیدی که قرار است در آن امتیازاتی برای مردم کرد برسمیت شناخته شود را تهیه نکرده و یکجانبه "پروسه آشتی" را متوقف نموده است.
در مورد عراق باید گفت، این کشور در میان شعله های جنگ داخلی که از پیامدهای اشغال آن توسط ارتش آمریکا است گرفتار آمده است. احزاب شیعه و سنی که هرکدام بخشی از ساختار حکومتی را تشکیل می دهند این کشور را به میدان کشمکش های خونین تبدیل کرده اند. نیروهای افراطی اسلامی القاعده و بعثیهای سابق که از حمایت بی دریغ حکومت های ارتجاعی منطقه برخوردار هستند، تجدیدسازمان یافته و با انجام عملیات های تروریستی بر ابعاد خشونت و خونریزی ها افزوده اند. در نتیجه این کشمکش های خونین از اوایل سال جاری میلادی تاکنون بیش از پنج هزار تن از شهروندان عراقی جان خود را از دست داده اند و هزاران نفر نیز زخمی شده اند. رژیم جمهوری اسلامی با حمایت از احزاب و جریان های شیعه و حکومت عربستان سعودی با پشتیبانی مادی از نیروهای سنی و بازماندگان رژیم بعث سابق یک پای بحران خونین عراق هستند. در شرایط کنونی هر گونه تلاش برای پایان دادن به این جنگ داخلی در گرو آن است که دست رژیم جمهوری اسلامی و دیگر حکومت های ارتجاعی منطقه از دخالت در امور عراق کوتاه گردد و با آماده کردن زمینه برای ابراز وجود مجدد مردم ستمدیده عراق، نزاع و کشمکش جریان های مذهبی به حاشیه رانده شود.
در مورد اوضاع سیاسی ایران پلنوم تأکید کرد که با آغاز دوره ریاست جمهوری روحانی هیچ چشم انداز روشنی برای غلبه بر بحران اقتصادی سرمایه داری ایران و بهبود زندگی و معیشت کارگران و مردم زحمتکش بوجود نیامده است. در همین دوره روند تعطیلی کارخانه ها و مراکز تولیدی و بیکارسازی های گسترده ادامه داشته است. افزایش قیمت مایحتاج روزانه زندگی و تورم 40 درصدی شکاف بین دستمزدهای واقعی و هزینه تأمین زندگی را عمیق تر کرده است. تعمیق بحران اقتصادی سرمایه داری ایران و تأثیر تحریم ها بر تشدید این بحران و فقر و فلاکت توده ای و ترس از طغیان اعتراضات مردم رژیم را ناچار کرده که بجای پافشاری بر مواضع تاکنونی و ادامه برنامه هسته ای اش، سیاست سازش در مقابل دول غربی را در پیش گیرد. اما دولت روحانی که میداند هر گونه تغییری در لحن و رفتار دیپلماتیک در قبال آمریکا در داخل کشور بازتاب خواهد داشت و فشار مردم بر رژیم برای پیگیری مطالباتشان را افزایش خواهد داد، همزمان سیاستهای سرکوبگرانه خود را تشدید کرده است. افزایش شمار اعدامها، سازماندهی مجدد گشت های ارشاد اسلامی، سازماندهی کمیته های امنیت محله محور، شبیخون علیه نیروی اپوزیسیون در بیرون مرزها و تشدید فضای امنیتی، همه اینها زمینه ساز سیاست نرمش و سازش روحانی در رابطه با غرب هستند. اما دولت روحانی در رابطه با عادی سازی مناسبات با غرب و انجام یک سازش "آبرومندانه" با دشواری های زیادی روبرو است. قدرت های غربی که موقعیت جمهوری اسلامی را ضعیف میبینند خواهان کسب امتیازات بیشتری خواهند شد و رژیم اسلامی را به صورت شیر بدون یال و کوپال میخواهند. در این دوره با اینکه روحانی از یک سو با دادن وعده و وعید و از سوی دیگر با تشکیل یک کابینه امنیتی و تشدید فشار های پلیسی تلاش نمود فضای حاکم بر جامعه کنترل نماید، اما اعتصابات و اعتراضات کارگری همچنان ادامه داشته است. کارگران نشان داده اند که در انتظار وعده های روحانی دست روی دست نمی گذارند و با تداوم مبارزه خواستها و مطالبات خود را پیگیری خواهند کرد. ماهیت واقعی سیاست های اقتصادی و توسعه سیاسی "دولت تدبیر و امید" حسن روحانی هر روز بیشتر برای کارگران و همه مردم ایران روشن خواهد شد. تردیدی نیست که مبارزات بدون وقفه کارگران برای دستیابی و تحقق خواست هایشان رؤیه تعرضی تری به خود خواهد گرفت. لازم است فعالین جنبش های اجتماعی و مقدم بر همه فعالین جنبش کارگری این واقعیت را مد نظر قرار دهند که همراهی و هدایت کردن یک جنبش مطالباتی نیرومند با خواستهای روشن و توده گیر در دورهای که روحانی در پست ریاست جمهوری قرار دارد از اهمیت ویژهای برخوردار است.
پلنوم کمیته مرکزی در مبحث مربوط به رسیدگی به قرارهای تشکیلاتی تصمیم گرفت که بزودی شبکه تلویزیونی حزب کمونیست ایران را راه اندازی نماید. پلنوم وظیفه تدارک مقدمات راه اندازی این شبکه را به کمیته اجرایی منتخب خود واگذار نمود. این شبکه تحت نام "سی. پی. آی" فعالیت خود را آغاز خواهد کرد.
پلنوم کمیته مرکزی حزب بعد از پایان مباحثات سیاسی در مبحث مربوط به آرایش و تقسیم کار، ضمن طرح ملاحظات انتقادی، پیشنهادات خود را در زمینه های مختلف، بمنظور بهبود فعالیت در عرصه های مختلف کار تشکیلاتی تغییراتی در سازماندهی برخی از ارگانها ایجاد نمود.
پلنوم در همین مبحث و در بخش پایانی کار خود بمنظور هدایت فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی حزب در فاصله دو پلنوم، کمیته اجرایی مرکب از پنج تن از اعضای کمیته مرکزی حزب، رفقا: هلمت احمدیان، رئوف پرستار، حسن شمسی، ابراهیم علیزاده و صلاح مازوجی را انتخاب نمود.
کمیته اجرایی حزب کمونیست ایران
مهرماه 1392
سپتامبر 2013