اعتراض ستمدیدگان شهر مشهد که ریشه در فقر و فلاکت اقتصادی، عمیق تر شدن شکاف های طبقاتی و بی حقوقی مفرط سیاسی و خشم و انزجار از اختلاس و دزدی های کلان مقامات حکومتی داشت به مانند جرقه ای آتش خیزش سراسری علیه رژیم جمهوری اسلامی را شعله ور ساخت. گویی درد و رنج مشترک و نفرت و انزجار عمومی از نظام سیاسی و طبقاتی حاکم و اعتقاد به اصلاح ناپذیری رژیم جمهوری اسلامی یک شبه بخش های وسیعی از مردم رنجدیده ایران را به هم پیوند زده است. توده های مردم به خیابان ها آمدند، جوانان با شور و شوق کم نظیری سینه سپر کردند و با بانگ رسا شعارهای"مرگ بر روحانی"، "مرگ بر دیکتاتور"، "اصلاح طلب، اصول گرا دیگه تمامه ماجرا" و ... سر دادند و نشان دادند که هیچ امیدی به بهبود اوضاع فلاکتبار اقتصادی کنونی و شرایط اختناق سیاسی تحت حاکمیت رژیم جنایتکار اسلامی ندارند.
اما خیزش سراسری توده ها به هیچ وجه یک پدیده ناگهانی و به مانند غرش رعد و برق در آسمان بی ابر نبود. پیامد ویرانگر سیاست های نئولیبرالیسم اقتصادی و رانتخواری و شرایط مشقت بار زندگی کارگران و مردم محروم جامعه از مدت ها پیش زمینه این خیزش توده ای را فراهم آورده، و روند رو به گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگران در مراکز بزرگ تولیدی و خدمات و حمل و نقل، مبارزات سراسری معلمان، مبارزات پیگیر زنان، اعتراضات مالباختگان، ابراز وجود دوباره جنبش دانشجویی و به حرکت در آمدن پتانسیل جنبش انقلابی کردستان امکان بروز این خیزش سراسری را قطعیت بخشیده بود. کارگران و مردم زحمتکش ایران سالهاست از زندگی کردن در اعماق فقر، از بیکاری میلیونی و نبود امنیت شغلی، از به تعویق افتادن پرداخت دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر، از گرانی سرسام آور کالاهای مورد نیاز روزانه، از پدیده کودکان کار، اپیدمی اعتیاد و گسترش دیگر آسیب های اجتماعی در میان اقشار پایین جامعه به ستوه آمده اند. در برابر این اوضاع فاجعه بار، نه تنها وعده های انتخاباتی دولت روحانی در زمینه بهبود زندگی و معیشت مردم دروغ از آب درآمدند، بلکه پافشاری بر تداوم برنامه های نئولیبرالی اوضاع را به مراتب وخیم تر کرده است. تداوم این سیاست ها و شرایط از سویی و از سوی دیگر تحمیل هزینه سنگین دخالت نظامی و حمایت از جریان های تروریستی در کانون های بحران منطقه به مردم ایران، برملا شدن پرونده اختلاس و دزدی های هزاران میلیارد تومانی و افشای جنایات هولناکی که سران این رژیم در حق مردم ایران انجام داده اند کارد را به استخوان کارگران و لایه های زیر ستم رسانده است. خیزش سراسری و اعتراضات پرشور مردم ایران ریشه در همین واقعیات زندگی دارد. تحت این شرایط نسیم انقلاب به وزش درآمده و کارگران و اقشار محروم جامعه در جریان این اعتراضات بوضوح نشان داده اند که نمی خواهند به شیوه گذشته زندگی کنند.
مردمی که امروز علیه فقر، گرانی، بیکاری و سلطه مذهب و تحقیر هر روزه در ابعاد سراسری به خیابان ها آمده اند و همزمان با فریاد "نان، کار، آزادی" شعار "مرگ بر روحانی"، "مرگ بر دیکتاتور"، خامنه ای حیا کن، حکومت را رها کن" سر می دهند در تجربه زندگی و مبارزه دریافته اند که همه مصائبی که گریبان جامعه را گرفته است ریشه در حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی دارد. از اینرو توده های مردم از همان لحظه فوران خیزش از اصلاح طلبان حکومتی عبور کرده و به درست سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی را هدف مبارزات خود قرار داده اند. این اعتراضات، ماهیتی ضد سرمایه داری دارند، زیرا که مردم به پا خاسته با شعارها، رویکرد و هدف گیری ها، خواهان پایان دادن به فقر و فلاکت اقتصادی و تأمین رفاه اجتماعی هستند.
اگر توده های به پا خاسته در ایران به زیر کشیدن کلیت رژیم جمهوری اسلامی را در دستور مبارزات خود قرار داده اند، اما این هنوز به معنای آن نیست که آنها تصویر روشنی از ملزومات و مسیر سرنگونی رژیم اسلامی دارند. این خیزش سراسری که در گامهای آغازین خود قرار دارد، امنیت طبقه حاکم را بر هم زده، پرونده قدرت سیاسی را به روی جامعه باز گشوده، شور و شوق انقلابی عظیمی را برانگیخته، اما هنوز تمام توانایی ها و ظرفیت و انرژی خود را به میدان نیاورده است. در این تردیدی نیست که پیروزی این جنبش و انقلابی که نسیم آن به وزش در آمده در گرو ناظر شدن افق و استراتژی سوسیالیستی است. اما برای پیشبرد استراتژی سوسیالیستی، سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و ساقط کردن نظام سرمایه داری در ایران باید با قدرتی نیرومند تر از قدرت جمهوری اسلامی وارد نبرد نهایی شد. باید تمام نیروهای بالقوه را به فعل در آورد و پویه مند ساخت. آنچه که در رویارویی های چند روزه شاهد صحنه های پرشوری از آن بودیم، در ادامه و در تکامل خود به یک اعتلای انقلابی، می تواند رژیم اسلامی را به زانو در آورد. بنابراین برای تضمین تداوم این حرکت باید تمام تلاش های خود را بعمل آوریم. تضمین تداوم این خیزش سراسری در همانحال که وجود چشم انداز و افق روشن انقلابی را ضروری ساخته، طرح مطالبات و شعارهایی که به سرعت توده گیر شوند، اتخاذ روش ها و تاکتیک های سنجیده که مردم را در ابعاد میلیونی جذب این خیزش کند، پرهیز از اقدامات زودرس و سازمانیابی و شکل گیری یک رهبری روشن بین در دل این مبارزات را نیز الزام آور کرده است. پیش روی پیروزمندانه ی این خیزش در گرو شکل گیری یک رهبری آگاه و هوشیار و مورد اعتماد است که در دل این مبارزات به آزمون آید. تداوم این خیزش سراسری از این رو اهمیت حیاتی دارد که به جنبش کارگری امکان می دهد که شوراها و دیگر تشکل های طبقاتی و توده ای خود را برپا کند، به توده ها فن سازمانیابی و برپائی نهادهای حاکمیت توده ای فردا را می آموزد، به دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی مانند جنبش زنان، جنبش دانشجویی فرصت می دهد که ظرفیت های بالقوه خود را به حرکت درآورند و به احزاب، سازمانها و نیروهای پیشرو و انقلابی جامعه امکان خواهد داد که نبردکنان بر ضعفهای درونی خود فائق آیند. روشن بودن شعارها و اتخاذ روش های درست، راه را بر فرصت طلبانی که از شور و احساسات بر حق مردم برای رسیدن به اهداف سیاسی ضد انقلابی خود بهره برداری می کنند، خواهد بست. با این قدم های سنجیده و با گرد آوردن تمام توان و ظرفیت و استعدادهای موجود است که این خیزش سراسری می تواند گام به گام به یک دوره اعتلای انقلابی تکامل یابد، دوره ای که در آن رژیم جمهوری اسلامی زیر فشار اعتصابات سراسری کارگران و اعتراضات میلیونی توده ها به زانو در آید.
دشمن که سرعت حیرت آور سراسری شدن اعتراضات او را غافلگیر کرده بود، بخود آمده و تمام توان سرکوبش را برای مقابله با خیزش انقلابی مردم بکار خواهد گرفت. خامنه ای ادعای نخ نمای دیکتاتورها را تکرار کرد و خیزش توده ها را محصول "پول، سلاح، سیاست و دستگاه امنیتی دشمنان" خارجی دانست. روحانی اعتدال گرا و خاتمی اصلاح طلب خواهان مقابله قانونی با "اغتشاش گران و اخلال گران امنیت " کشور شدند. فرماندهان سپاه پاسداران برای پنهان کردن ترس و هراس خود اعلام کردند که اغتشاشات هنوز در حدی نیست که لازم به دخالت سپاه باشد، اما همزمان شبکه های اجتماعی را مختل نموده و نیروهای ثارالله و بسیج را در تهران و شهرهای بزرگ ایران وارد عمل کردند و حکومت نظامی شدید و اعلام نشده ای را به اجرا درآوردند. در نتیجه این اقدامات و یورش به صف تظاهرکنندگان از لحظه آغازین تا کنون بیش از ۲۰ تن جان خود را از دست داده، صدها تن زخمی و هزاران تن دستگیر شده اند. اما اقدامات سرکوبگرانه دشمن را می توان خنثی کرد. یکی از مهمترین نقطه قوت های خیزش انقلابی اخیر در سراسری بودن آن است. می توان با ادامه و دامن زدن به اعتراضات در شهرهای دیگر ایران، مانع آن شد که سپاه پاسداران نیروهای سرکوبش را در تهران و دیگر شهرهای بزرگ و در کردستان متمرکز کند. گسترش اعتراضات در ابعاد سراسری و بکار گرفتن تاکتیک ها و ابتکارات مناسب در راه انداختن اعتراضات در شهرهای بزرگ نیروی سرکوب رژیم در تهران را متزلزل خواهد کرد. در این شرایط اعتصابات کارگران در مراکز صنعتی بزرگ از جمله صنعت نفت و پتروشیمی ها و حمل و نقل می تواند ماشین سرکوب دشمن را زمین گیر کند و اعتراضات توده ای را وارد فاز نوینی نماید.
این روزها که فریاد شعار مرگ بر روحانی، مرگ بر خامنه ای سران رژیم را سرافکنده و در هراس فرو برده است، از ترامپ گرفته، تا ولیعهد عربستان، تا سلطنت طلبان و نیروهای رنگارنگ اپوزیسیون بورژوایی ایران فریبکارانه سنگ دفاع از خیزش توده ها را به سینه می زنند. این نیروها به کمک رسانه های گروهی خود، با ایجاد اتاق های فکر و ستادهای تبلیغاتی در "بی بی سی" و همانند آن، با بزرگ نمایی شعارهای انحرافی و حاشیه ای می کوشند تا بر ماهیت طبقاتی و انقلابی این جنبش سایه بیندازند. در این تردیدی نیست که پا به پای پیشروی جنبش انقلابی توده ها تلاش قدرتهای امپریالیستی و نیروهای اپوزیسیون بورژوایی برای آلترناتیو سازی و به بیراهه بردن مبارزات مردم تشدید خواهد شد. از آنجا که اتکاء به دخالت آمریکا و قدرت های غربی برای تغییر توازن قوا به نفع خود و دست به دست کردن قدرت از بالا یک رکن اساسی استراتژی سیاسی احزاب و نیروهای اپوزیسیون بورژوایی است، نباید این خطر را دست کم گرفت. برای مقابله با این خطر تلاش برای تأمین رهبری طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی بر جنبش انقلابی و توده ای اهمیت سرنوشت سازی پیدا کرده است. باید از فرصت و توازن قوایی که به نفع جبهه مبارزات مردم تغییر کرده است در جهت پرداختن به این امر اساسی نهایت بهره برداری را کرد.
برای خنثی کردن این خطرات و تأمین رهبری سوسیالیستی بر خیزش انقلابی توده ها، فعالین و نیروهای کمونیست به لحاظ عینی در موقعیت مناسب تری از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی قرار دارند. زیرا همان مطالبات و اهدافی را دنبال می کنند که شرایط عینی زندگی کارگران و مردم زحمتکش آنها را در دستور مبارزه روزانه و خیزش سراسری توده ها قرار داده است. تمام خواستهای اقتصادی، رفاهی و آزادیخواهانهای که کارگران، زنان و مردم آزادیخواه ایران برای تحقق آنها به پا خاسته اند تاریخا بخشی از هویت مبارزاتی و سیاسی کمونیستها را تشکیل داده اند. تحقق پیگیر این مطالبات بدون تعرض به مالکیت خصوصی و دگرگونی در ساختارهای اقتصادی و سیاسی حاکم برجامعه، بدون ایجاد مکانیسم هایی از نوع شوراها که دخالت مستقیم کارگران و مردم زحمتکش در اداره جامعه را تأمین نمایند، عملی نیستند. این حکم از باورهای ایدئولوژیک کمونیستها استخراج نمی شود، بلکه قانونمندی عینی مبارزه طبقاتی همین را به ما می گوید. همین ضرورت به زیر کشیدن رژیم جمهوری اسلامی و دگرگونی در ساختارهای اقتصادی و سیاسی است که ضرورت حیاتی سازمانیابی طبقه کارگر و تأمین رهبری آن بر خیزش سراسری و آزادیخواهانه مردم ایران را در محور استراتژی سیاسی و فعالیت حزب کمونیست ایران قرار داده است.
حزب کمونیست ایران جهت انجام وظایف و رسالت خطیری که در این دوره بر دوشش قرار گرفته است باید تمام ظرفیتهای خود را در خدمت تداوم خیزش سراسری مردم ایران و کمک به بسیج کارگران و زحمتکشان و هر چه توده ای تر کردن این خیزش سراسری بکار گیرد. در این شرایط و در راستای جهت گیری های فوق کلیه ارگانهای تبلیغی و اعتبار و ظرفیت های تشکیلاتی حزب باید در خدمت تداوم و تقویت خیزش سراسری و انقلابی توده های قرار گیرد. در همانحال در این دوره یکی از وظایف وقفه ناپذیر ما معطوف کردن توجه کارگران پیشرو و سوسیالسیت به استراتژی و سیاستها و تاکتیک های حزب کمونیست ایران و گسترش تشکیلات حزبی در میان کارگران و مبارزین سیاسی است. در صورت نپیوستن رهبران و پیشروان جنبش کارگری به فعالیت سیاسی حزبی، این نگرانی وجود دارد که جنبش طبقه کارگر نتواند مهر طبقاتی خود را بر تحولات سیاسی کنونی بکوبد.
در کردستان حضور یکپارچه مردم در صحنه این خیزش سراسری و تحت رهبری کومه له با تاکتیک ها و قدم های حساب شده و طرح مطالبات و شعارهای بیسج کننده می تواند نقش پیشرو و غیر قابل انکاری در تداوم این خیزش سراسری و پیروزی جنبش انقلابی کردستان ایفا کند. در کردستان با توجه به نفوذ و اعتبار اجتماعی کومه له و نظر به اینکه طیف گسترده ای از فعالین کارگری و مبارزان سیاسی که در جریان فعالیت های سیاسی و اجتماعی با هم آشنا شده و در شبکه های اجتماعی به هم مرتبط هستند، کومه له به عتوان بخشی از حزب کمونیست ایران با اتکا به این شبکه از کادرها نه تنها می تواند ظرفیت های موجود در جنبش کردستان را علیه رژیم اسلامی بسیج نماید، بلکه نقش یک الگوی پیشرو و رادیکال را در راستای سمت و سو دادن به جنبش سراسری ایفا کند.
در این شرایط و با توجه به روند تحولات سیاسی در ایران و در حالی که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ظرفیت های سرکوب خود را بکار گرفته تا موج خیزش سراسری توده ها را به کنترل درآورد؛ و نیروهای مختلف اپوزیسیون بورژوایی در تلاش هستند که آن را در راستای اهداف خود به بیراهه ببرند، همکاری نیروهای موجود در جنبش چپ و کمونیستی ایران با هدف تقویت و تداوم این خیزش سراسری به یک ضرورت سیاسی و عملی تبدیل شده است. همکاری نیروهای جنبش کمونیستی بطور قطع زمینه مناسب تری را برای همکاری و اتحاد عمل گسترده فعالین گرایشات مختلف چپ در درون جامعه فراهم می آورد. در خارج از کشور سازمان دادن کمپین های سیاسی و تبلیغی گسترده برای جلب حمایت افکار عمومی و سازمان ها و نهادهای ترقی خواه از جنبش انقلابی مردم ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. تشکیلات خارج از کشور حزب کمونیست ایران با توجه به وسعت تشکیلاتی ای که از آن بهره مند است و با توجه به موقعیت ویژه ای که برای ایجاد هماهنگی و جلب همکاری این نیروها از آن برخوردار است می تواند نقش تعیین کننده ای در انجام این امر داشته باشد.