بازهم فاجعه ای دیگر در مدیترانه

بازهم فاجعه ای دیگر در مدیترانه

اخبار رسیده حاکی است که روز یکشنبه نهم خرداد ماه در پی واژگون شدن سه قایق حامل پناهجویان دستکم احتمال غرق شدن 700 پناهجو در مسیر عبور از دریای مدیترانه از شمال آفریقا به سواحل اروپا وجود دارد. سازمان کمک رسانی "کودکان را نجات دهید" از غرق شدن قایق چهارمی با نزدیک به 400 سرنشین خبر می دهد. بر اساس آمار سازمان ملل از آغاز سال جاری میلادی تاکنون یک هزار و ۵۰۰ نفر تنها در مسیر لیبی به ایتالیا جان خود را از دست داده اند.
امروز دیگر غرق شدن پناهجویان در دریای مدیترانه به رویدادی روزانه تبدیل شده است. شمار انسان هایی که تنها طی دو سال گذشته در مسیرهای مختلف دریای مدیترانه غرق شده اند بالغ بر 5 هزار نفر بوده است.
اتحادیه اروپا برای جلوگیری از ورود پناهجویان "راه حل هائی" را در پیش گرفته است که یکی از یکی ضد انسانی تر هستند:
اول، بازگرداندن پناهجویان به کشورهائی که از آنجا آمده اند. بیش از 90 درصد پناهجویان از مناطق جنگ زده در خاورمیانه و آفریقا می آیند. آنها در کشور خودشان هم آواره و بدون سرپناه شده اند. باز گرداندن آنها یعنی دوباره به کام مرگ فرستادنشان. آیا کشورهای پیشرفته سرمایه داری و از آن جمله دولت های اروپائی می توانند مسئولیت خود را در قبال برپا کردن جنگ های مستقیم و یا نیابتی در هیچ نقطه ای از جهان و از جمله در خاورمیانه و آفریقا که مسبب این آوارگی ها است انکار کنند؟ اعتراف "اوباما" رئیس جمهور آمریکا در مورد اشتباهات دولتش در لیبی را کسی فراموش نکرده است. فساد دولت فراسه در دوره ریاست "سارکوزی" رئیس جمهور پیشین، در ارتباط با رشوه های کلانی که از "قذافی" حاکم لیبی دریافت کرده بود، هنوز بر سر زبانهاست. دولت فرانسه و دیگر دولت های اروپائی از ترس تعمیق شرایط انقلابی در لیبی و در سایر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، آگاهانه تلاش میکردند تا شرایط جنگی بر این کشورها حاکم کنند و از این طریق از وقوع و یا به نتیجه رسیدن انقلاب های مردمی، که منافعشان را به خطر بیاندازد، جلوگیری کنند. استعمارگران اروپائی تا توانستند ثروت های طبیعی آفریقا را غارت کردند و وقتی هم آنجا را ترک کردند، از خود دهها آسیب دردناک اجتماعی و اختلافات قومی و قبیله ای و مذهبی به جا گذاشتند. تا توانستند از قبال کار ارزان آنها در کشورهای اروپائی سرمایه انباشت کردند، اما دولت های امروزشان، که بر ثروت و قدرت استعمارگران دوره گذشته تکیه زده اند، در قبال شرایط فلاکتباری که بر زندگی این مردم تحمیل کرده اند، مسئولیتی نمی پذیرند. این در حالی است که هنوز هم سیر ثروت های مردم این قاره به سوی اروپا روان است. اگر حتی بپذیریم که پناهجویان آفریقا از فقر و فلاکت اقتصادی می گریزند و در جستجوی کار و زندگی بهتری هستند، باز سئوال این است که آفریقا را چه کسانی غارت کردند و عقب مانده نگهداشتند و در دام گرسنگی و بیماری های هولناک رها کردند. مسبب کشتارهای میلیونی در الجزایر و جاهای دیگر، کدام دولت ها و احزاب سیاسیشان بودند؟ مگر جز این است که همانها امروز هم در قدرت هستند؟ آیا آنها همین اکنون هم به غارت و بهره کشی خود را از این قاره همیشه گرسنه ادامه نمی دهند؟

دوم، تشدید سیاست های ضد پناهندگی در کشورهای اروپائی. واقعیت این است که تصویب پی در پی قوانین ضد پناهندگی در اروپا تنها دامنگیر پناهنده ها نخواهد بود. این قوانین و این سیاست ها در عین حال این کشورها را از لحاظ اخلاقی هم به قهقرا خواهد برد. این جهت گیری راه را برای به قدرت رسیدن احزاب دست راستی تر هموار می کند. به قدرت رسیدن این احزاب به معنی آن است که در قدم های بعدی به همه دست آوردهای پیشرو و انسانی در زمینه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که طی سالها مبارزه طبقه کارگر به دولت ها تحمیل شده است، تعرض خواهد شد، این تعرض هم اکنون آغاز شده است. نمونه این تعرض را هم اکنون در فرانسه در لایحه تغییر قانون کار مشاهده می کنیم.

سوم، بستن مرزها و محدود کردن عملیات نجات دریائی با این استدلال که این خدمات مشوق مهاجران تازه خواهد بود. اتحادیه اروپا بر طبق یک قرار توافق شده و رسمی تصمیم گرفته است که عملیات نجات پناهجویان را محدود کند. در ضد انسانی و جنایتکارانه بودن این استدلال و این سیاست تردیدی نیست. ناوگان های دریائی و هوائی اروپا مجهز به پیشرفته ترین تکنولوژی این عصر، قادر به کنترل وجب به وجب دریای مدیترانه هستند. آنها قادرند که هر قایقی را از نقطه حرکت تا رسیدن به مقصد دقیقا رصد کنند و قبل از آنکه این قایق ها در خطر غرق شدن قرار بگیرند، به نجات آنها بشتابند. اما آنها آگاهانه این توانائی را برای نجات جان پناهجویان بکار نمی گیرند.

دولتهای اروپائی در مقابل جان هزاران انسانی که از طریق مدیترانه عازم اروپا هستند، مسئول است. آنها می توانند نگذارند حتی یک قایق هم واژگون شود و یک پناهجو غرق گردد. در مقابل سیاستهای ضد انسانی دولتهای اروپائی باید ایستاد. جنبش همبستگی با پناهجویان و صف انسانهایی که در اروپا با آغوش باز از پناهجویان استقبال کردند و در مقابل قانون حفاظت از مرزها شعار حفاظت از پناهجویان را سر دادند، نشان می دهد که انسانیت در اروپا زنده است.



تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address