سخنی با شنوندگانِ سرود انترناسیونال !

نوید محمدی

لینک سرود در یوتیوب:

در همه نقاط جهان احزاب و حکومتهای ناسیونالیسی و شوونیستی، سرودی وطن پرستانه یا ملی مختص به آن تکه خاکی که بر آن زندگی می کنند سروده اند و با اجرای آن مردم را به ارج نهادن و حتی پرستشِ خاک و مرز و بوم خودی تشویق و عادت میدهند. آنجا ست که مردم زیستن را، انسان بودن را، تک صدایی می شنوند و آرام، آرام در پوششِ خاک و مرز و ملت، ذات و اصلِ جوهر انسانی را زیر این نقاب مدفون می کنند و قامت ضد انسانیِ بیگانه ستیزی عریان می گردد. طلوعِ فردای بشریتِ بی مرز را خیالِ واهی و نفرت انگیز می پندارند. ما بارها و بارها گفته ایم که ناسیونالیسم و مذهب حکمِ سمّ را برای بشریت دارند. با درک کامل به این مسئله و پا بپای این سروده ها، جای سرود انترناسیونال خالیست و کردستان هم از این مسئله مجزا نیست و به همین خاطر دست به اجرای جدید سرود انترناسیونال به زبان کردی را زده ام.

این سرود را بازمیخوانم تا به کارگران جهان بگویم، برخیز! نماد جهان در حال دگرگونی است. واژۀ تلاش، معنای خود را از کف نداده است. تلاش، تلاش وباز هم تلاش، برخیز با قامتِ پر شکوهت، بی هراس خطرکن و راه را بگشا برای آموختن و دگرگون ساختن در جدالی بی امان و سختی که در پیش است. شتابان از قلب دشواریها گذر کن، بی تو شادی و آزادی را، بی تو آشتی و شجاعت را، بی تو زندگی را امید نیست. گرچه، عشق به آزادی، جامه ی ایثار به تن کند.

تو سازنده ای، تو تقدیری، تو آفریننده و شکل دهنده جهانی، تو کلید دار وضعیت و عامل تحول و تجدید حیاتی، و تنها تو را توانِ آن هست. من این شعر را ، این سروده را نه یکبار، بلکه هزاران باره، به تو و به همه ستمدیده گانی که در کنار تو زیست می کنند تقدیم می دارم. ( به 99 در صد از انسانهای شریف جهان) سرود در آغاز با واژه های زندگی و تلاش هم آغوشند و در امتداد به زیبایهای فردایی می نگرد که بدستِ کارگران جان می گیرد.

» بر خیز ای داغ لعنت خورده ! »

لازم به ذکر است که، این سرود در طول چند دهه تاریخ جنبش چپ در کردستان برای اولین بار در اوایل دهه 60 از طرف گروه هنری کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) به کردی اجرا شد.

پخش این سرود از هر طریقی که برایتان امکان داشت آزاد است و نشانۀ اعتقاد عمیقِ شما به انقلاب کارگری علیه وضعِ جهانِ موجود است. یا بهتر بگویم اعتقاد شما به حقانیتِ این تکه شعراست.» بر خیز ای داغ لعنت خورده!»

نوید محمدی ـ فرانکفورت

اوژن پوتیه [Eugén Pottier] کارگر و شاعر انقلابی فرانسوی ( (1877-1816 و یکی از رهبران کمون پاریس, سراینده شهر مشهور پرولتری، «انترناسیونال»، است: «برخیز! ای داغ لعنت خورده … » او این سرود را در سال 1871 را در فردای شکست کمون پاریس سروده است.

در ماه ژوئن سال 1888 ميلادي، شش ماه بعد از مرگ «اوژن پوتيه» سرايندۀ اين شعر، «پي‌ير دوژيته» [Pierre Degeyter] که او نيز کارگر بود، با دستگاه ارگ بسيار ساده‌اي که در خانه داشت ريتم و آهنگي بر اين شعر گذاشت که «سرود انترناسيونال» نام گرفت. از ويژگي‌هاي اين آهنگ و سرود يکي هم آن است که براي اجراي آن نيازي به حضور نوازندگان و نواختن آلات و ادوات موسيقي نيست و همگان و ترجيحا در شکل گروهي آن مي‌توانند اين سرود را بخوانند.

سرود انترناسیونال سرود جهانی و همبستگی طبقه کارگر در سراسر جهان است. بعدها این سرود به بیشتر زبان‌های دنیا ترجمه شد. در ایران هم چند بار ترجمه شده است اما ابوالقاسم لاهوتی اولین مترجم آن بوده است

*********************************************************************


ابوالقاسم لاهوتی

برخيز، اي داغ لعنت‌خورده،
دنياي فقر و بندگي!
جوشيده خاطر ما را برده
به جنگ مرگ و زندگي.
بايد ار ريشه براندازيم
کهنه جهان جور و بند،
آنگه نوين جهاني سازيم،
هيچ‌بودگان هر جيز گردند.
روز قطعي جدال است،
آخرين رزم ما.
انترناسيونال است
نجات انسانها.
بر ما نبخشد فتح و شادي
خدا، نه شاه، نه قهرمان.
با دست خود گيريم آزادي
در پيکارهاي بي‌امان.
تا ظلم را از عالم بروبيم،
نعمت خود آريم به‌دست،
دميم آتش را و بکوبيم
تا وقتي که آهن گرم است.
روز قطعي جدال است،
آخرين رزم ما.
انترناسيونال است
نجات انسانها.
تنها ما تودۀ جهاني،
اردوي بي‌شمار کار،
داريم حقوق جهانباني،
نه که خونخواران غدار.
غرد وقتي رعد مرگ‌آور
بر رهزنان و دژخيمان،
در ابن عالم بر ما سراسر
تابد خورشيد نورافشان.
روز قطعي جدال است،
آخرين رزم ما.
انترناسيونال است
نجات انسانها.

[ديوان ابوالقاسم لاهوتي، ادارۀ نشريات به زبان‌هاي خارجي مسکو،
تاريخ انتشار 1975/1/15، صفحۀ 413 تا 415]

*********************************************************************


احمد شاملو

برخيزيد، دوزخيان زمين!
برخيزيد، زنجيريان گرسنگي!
عقل از دهانۀ آتشفشان خويش تندر وار مي‌غرد
اينک! فورانِ نهائي‌ست اين.
بساط گذشته بروبيم،
به‌پا خيزيد! خيل بردگان، به‌پا خيزيد!
جهان از بنياد ديگرگون مي‌شود
هيچيم کنون، «همه» گرديم!
نبرد نهائي‌ست اين.
به‌هم گرد آئيم
و فردا «بين‌الملل»
طريق بشري خواهد شد.
رهانندۀ برتري در کار نيست،
نه آسمان، نه قيصر، نه خطيب.
خود به رهائي خويش برخيزيم، اي توليد گران!
رستگاري مشترک را برپا داريم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهائي يابد،
خود به کورۀ خويش بردميم
و آهن را گرماگرم بکوبيم!
نبرد نهائي‌ست اين.
به‌هم گرد آئيم
و فردا «بين‌الملل»
طريق بشري خواهد شد.
کارگران، برزگران
فرقۀ عظيم زحمتکشانيم ما
جهان جز از آن آدميان نيست
مسکن بي‌مصرفان جاي ديگري است.
تا کي از شيرۀ جان ما بنوشند؟
اما، امروز و فردا،
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند
آفتاب، جاودانه خواهد درخشيد.
نبرد نهائي‌ست اين.
به‌هم گرد آئيم
و فردا «بين‌الملل»
طريق بشري خواهد شد.

از شعر «انترناسيونال» ترجمه‌اي ديگري هم از «احمد شاملو» هست که در شماره 33 «کتاب جمعه» [ويژه‌نامۀ روز اول ماه مه]، به تاريخ 11 ارديبهشت ماه سال 1359 خورشيدي به چاپ رسيده است. برگردان «شاملو» از متن فرانسه اين سروده انجام شده است.

*********************************************************************
مصلح ریبوار(ربوار)

خیزید محنت زدگان جهان
بردگان گرسنگی
آگاهی غرد چو آتشفشان
برخروشاند زندگی
برپا گشته توفان آخرین
بروبیم کهنه جهان برخیز
برخیز برپا داریم نظم نوین
هیچیم کنون گردیم همه چیز
پیش به سوی آخزین پیکار
همچو یک تن ای همرزمان
انترناسیونال با
آزادگردد انسان
ناجی در آسمان نجوئیم
نه شاه نه شیخ نه آسمان
خود به رهاییمان برشوریم
آفرینندگان ای کارگران!
جان از بند جهل و
دستاوردکار
از چنگ رهزن رها کنیم
دمیم خود برآتش این پیکار
آهن را گرماگرم کوبیم
پیش به سوی آخزین پیکار
همچو یک تن ای همرزمان
انترناسیونال با
آزادگردد انسان
مائیم کارگران و زحمتکشان
اردوی بیشمار کار
باید از آن ما شود جهان
نه بیکارگان خونخوار
تاکی نوشند از شیره ی جان ما
نابود گردانیم کرکسان
آنگاه دمد آفتاب فردا
درخشد جاودان بر انسان!
پیش به سوی آخزین پیکار
همچو یک تن ای همرزمان
انترناسیونال با

آزادگردد انسان

*********************************************************************


مصلح ریبوار(ربوار) : برگردان از فارسی به کوردی

هه ستن ئه ی هوزی به ش مه ینه تان؛
دیلانی برسیه تی دنیا!
له ته نووره ی بیر وباوه رمان
قرمژنی تریشقه راسا.
ته نووره ی ئاخرینه؛ هه ستن؛
با هه لی پیچین ده وره ی کون!
رابین و ژیره و ژوور که ین جیهان؛
ئیمه ی هیچ بین به گشت، ئه ی کویلان!
ئاخرین شه ره شه ری سه رومال
با یه کگرتوو بین هه والان!
به ئه نترناسیونال
رزگار ده بی ئینسان.
ده سه لاتدار رزگارمان ناکه ن؛
نه شا، نه شیخ، نه ئاسمان.
با خومان بو رزگاری رابین،
ئه ی خیلی به رهه م هینه ران!
رزگاری گشتی بی و ره ها که ین
گیان له به ند و مال له تالان.
خومان ئاگر خوش که ین و بوکتین
به گه رماوگه رمی ئاسنمان.
ئاخرین شه ره شه ری سه رومال
با یه کگرتوو بین هه والان!
به ئه نترناسیونال
رزگار ده بی ئینسان.
ئیمه ین کریکاران و وه رزیران:
کومه لی مه زنی زه حمه تکیش.
هه ر به ئیمه ده بری جیهان؛
تا که ی بو ته وه زه لی خوین ریژ؟!
به لام ئه م رو سبه ی ئه ی هه والان،
هه ر که فه وتان قه لوو دالان،
هه تاوی گه ش هه تا هه تایه
تیشک داویژی بو ئینسان.
ئاخرین شه ره شه ری سه رومال
با یه کگرتوو بین هه والان!
به ئه نترناسیونال
رزگار ده بی ئینسان.



تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address