کارگران ایران در شرایطی به روز اول ماه مه روز همبستگی طبقاتی و انترناسیونالیستی خود نزدیک می شوند که بیش از یکسال از توافقات لوزان بر سر بحران هسته ای و چند ماه از اجرایی شدن برجام و رفع تحریم ها می گذرد. اما برخلاف وعده های دولت روحانی و هواخواهان آن، که گویا از مسیر سازش با آمریکا و رفع تحریم های اقتصادی وضع معیشت کارگران و اقشار محروم جامعه بهبود خواهد یافت، وضع کار و زندگی کارگران و تهیدستان نه تنها بهبودی پیدا نکرده است، بلکه تعرض به سطح زندگی و معیشت کارگران به شدت ادامه دارد. اگر در دوره بحران اتمی و کشمکش با غرب بار سنگین تحریم ها بر دوش طبقه کارگر افتاد، در دوره کنونی هم، دولت روحانی برای تشویق سرمایه گذاری خارجی و ترغیب سرمایه های داخلی برای سرمایه گذاری در عرصه تولید تعرض به زندگی و حقوق کارگران را ادامه داده است. تعیین حداقل دستمزد چهار مرتبه زیر خط فقر برای سال ۱۳۹۵، برنامه ریزی برای حذف بیش از ۲۰ میلیون نفر از دریافت یارانه و ادامه خصوصی سازی و بیکارسازی ها بخشی از برنامه های تشدید ریاضت اقتصادی هستند که به فقر و فلاکت عمومی ابعاد تازه ای بخشیده اند. دستمزدهای چند مرتبه پایین تر از خط فقر، فاجعه اجتماعی بیکاری و خطر تباه شدن زندگی، چنان خانواده های کارگری را در چنگال خود می فشارد که اعتراض و مبارزه علیه قراردادهای موقت و سفید امضا و غارتگری شرکت های پیمانکاری را به حاشیه رانده است. رکن دیگر این سیاست های رژیم تشدید سرکوب، تداوم بگیر و ببند فعالین کارگری و اجتماعی و اعمال کنترل بیشتر بر فضای سیاسی جامعه است. رژیم که نگران طغیان های اجتماعی است، می خواهد مجراهای تنفسی جامعه را ببندد.
در شرایط کنونی نه جناح های مختلف حکومتی و نه هیچ کدام از بخش های بورژوازی ایران راه حل فوری برای فاجعه بیکاری و فقر و فلاکت عمومی ندارند. اگر یک جناح از رژیم بر طبل اقتصاد مقاومتی می کوبد، دولت روحانی و بخش هایی از بورژوازی ایران تنها راه حل برون رفت از این اوضاع را در عادی سازی کامل مناسبات با غرب، ادغام کامل سرمایه داری ایران در سیستم جهانی سرمایه، پیوستن به سازمان تجارت جهانی و جذب سرمایه گذاری های کلان می بینند. حاصل هر دو سیاست سفت کردن کمربندها و تشدید برنامه های ریاضت اقتصادی در کوتاه مدت و گسترش آسیب های اجتماعی و تعمیق شکاف های طبقاتی در آینده است.
اکنون و در آستانه روز جهانی کارگر بار دیگر این سئوال در برابر فعالین و پیشروان جنبش کارگری قرار می گیرد که آیا طبقه کارگر اجازه می دهد که طبقه سرمایه دار ایران و رژیمش با پا گذاشتن بر دوش کارگران و به قیمت به تباهی کشاندن هستی آنان به حیات انگلی و جنایت بار خود ادامه دهند؟
بیانیه های مشترک و اعلام موضع تشکل ها، نهادها و جمع های فعالین و پیشروان جنبش کارگری در ارتباط با تعیین حداقل دستمزد برای سال ۱۳۹۵ و مواضع و جهت گیری های بخش پیشرو جنبش کارگری در آستانه اول ماه مه و تأکید آنها بر ضرورت مبارزه برای پایان دادن به این اوضاع فاجعه بار و پراتیک مبارزاتی این طیف گسترده از فعالین کارگری در سال های اخیر نشان می دهد که عزم طبقاتی برای دگرگون کردن این اوضاع وجود دارد. از طرف دیگر روند تحولات جنبش کارگری در بیش از دو دهه اخیر و یک تصویر عینی از موقعیت این جنبش در شرایط کنونی نشان می دهد که عزم فعالین کارگران برای پایان دادن به این اوضاع از پایه مادی برخوردار است. جمعیت کارگران ایران در دو، سه دهه گذشته دو برابر شده است. اگر چه روی آوری توده های میلیونی مردم محروم و زحمتکش از روستاها به شهرها و استقرار آنها در حاشیه شهرها برای یک دوره بر سطح انتظارات و مبارزات کارگران تأثیر گذاشت، اما طبقه کارگر ایران این دوره را پشت سر گذاشته است. پیامدهای سیاسی و اجتماعی گسترده این تحولات در صحنه جامعه خود را نشان می دهد. موقعیت طبقه کارگر در تولید اجتماعی بیش از پیش تثبیت شده و مناسبات آن با طبقه سرمایه دار قطبی تر شده است. انتظارات کارگران از زندگی بالا رفته است. انتظاراتی که طبقه سرمایه دار حاکم نمی تواند پاسخگوی آن باشد. رشد مبارزات کارگری در یک دهه گذشته، اعلام موجودیت چندین تشکل و نهاد مستقل از دولت کارگری، وجود طیف نسبتا گسترده ای از فعالین و پیشروان کارگری که خود را به جامعه معرفی کرده اند، برافراشتن پرچم مطالبات سیاسی و اقتصادی در مناسبت روز جهانی کارگر که خواست و مطالبه اکثریت مردم ایران را نمایندگی می کند و جلب حمایت های بین المللی، بیانگر رشد و پیشروی عظیم جنبش کارگری است. اینها گوشه ای دیگر از پیامد تحولات عمیق تری است که در این جامعه روی داده اند.
فعالین و پیشروان رادیکال و سوسیالیست جنبش کارگرای ایران لازم است برای پاسخگویی به نیازهای این دوره از مبارزه طبقاتی، خود را آماده کنند. اما برای پاسخگویی به نیازهای این دوره مبارزه کارگران تنها عزم طبقاتی و فراهم آمدن زمینه های عینی برای پیشروی کافی نیست، بلکه لازم است افق و نقشه راه روشنی داشت. در شرایط کنونی دخالت فعالانه در مبارزات جاری و جنبش مطالباتی کارگران و تلاش برای به هم مرتبط کردن مبارزات پراکنده آنان از مهمترین اولویت فعالین و پیشروان جنبش کارگری است. دامن زدن به این مبارزات و تلاش برای به هم مرتبط کردن این اعتراضات تنها راه واقعبینانه برای کمک به ایجاد تشکل های طبقاتی و توده ای کارگران است و پاسخگویی به این نیاز همکاری و اتحاد عمل پایدار نهادها و تشکل های مستقل کارگری و فعالین کارگری را می طلبد. اکنون که به درست امر تحزب یابی کارگران و یا به عبارت دقیق تر امر تحزب یابی کمونیستی کارگران به مشغله ذهنی طیف قابل توجهی از فعالین کارگری تبدیل شده است، لازم است بحث حول این گره گاه جنبش کارگری در مسیری هدایت شود که بتواند کلیه ظرفیت های جنبش کارگری و سوسیالیستی ایران را مد نظر قرار دهد. بحث حول تحزب یابی کارگران لازم است حول مبانی اصولی استراتژی سوسیالیستی که انقلاب اجتماعی و گام نهادن در راه سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی را امر طبقه کارگرسازمانیافته می بیند متمرکز شود. فعالین و پیشروان سوسیالیست جنبش کارگری تنها در این صورت است که می توانند نقش مؤثر و تعیین کننده ای در به هم نزدیک کردن فعالین جنبش کارگری و در جدال نظری بر سر این معضل جنبش کارگری و سوسیالیستی ایران ایفا کنند.
اکنون که در آستانه اول ماه مه برابر با ۱۲ اردیبهشت روز همبستگی جهانی طبقه کارگر قرار گرفتهایم و تلاش برای برپا داشتن اجتماعات کارگری در اول مه، در اولویت کار و فعالیت پیشروان جنبش کارگری قرار گرفته است، دوره تدارک برگزاری مراسم و آکسیونهای اول ماه مه در همانحال فرصتی است برای پرداختن به همین معضلات و چه باید کردهایی که پیشاروی جنبش کارگری و سوسیالیستی ایران قرار گرفته است.
در آستانه اول ماه مه اعلام مطالبات طبقه کارگر و دامن زدن به مبارزات کارگری حول این خواسته ها و تلاش برای سراسری کردن این مبارزات گامی مهم در مسیر پیشروی جنبش کارگری ایران است. در شرایط کنونی با توجه به در هم تنیده شدن مبارزه کارگران و مبارزه سراسری معلمان برای افزایش دستمزدها در سال گذشته، همکاری فعالین جنبش معلمان در بعد سراسری می تواند نقش غیر قابل انکاری در برگزاری باشکوه تر تجمع های اول ماه مه داشته باشد.
کارگران ایران در اول مه مه ضمن مردود اعلام کردن حداقل دستمزد ۸۱۲ هزار توان تعیین شده از جانب شورای عالی کار رژیم، بر خواست افزایش دستمزد سه و نیم میلیون تومان در ماه و متناسب با تأمین هزینه یک زندگی انسانی، آزادی فوری و بدون قید وشرط فعالین کارگری در بند، تأمین بیمه بیکاری مکفی برای کلیه افراد آماده بکار، برچیدن شرکت های پیمانکاری، تأمین ایمنی محیط کار، ممنوعیت کار حرفه ای برای کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال، آزادی بیان، آزادی تشکل، تحزب، اعتصاب، آزادی قلم، آزادی کلیه زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام، جدائی دین از دولت و پایان دادن به تبعیض جنسی علیه زنان و تأمین برابری زن مرد در کلیه عرصه های زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تأکید می کنند.
از آنجا که دولت روحانی و اصلاح طلبان حکومتی از نهادهای ضد کارگری مانند خانه کارگر، شوراهای اسلامی و یا انجمن های صنفی برای به بیراهه بردن جنبش کارگری استفاده می کنند، تحریم قاطع اجتماعات زرد و فرمایشی که از جانب این نهادها برگزار می شوند از اهمیت طبقاتی و سیاسی برخوردار است.
حزب کمونیست ایران با ارج گذاشتن به همه تلاش ها و فعالیت هایی که برای برگزاری مراسم و تجمع های روز جهانی کارگر در جریان هستند، اول ماه مه این نماد همبستگی شورانگیز طبقاتی و انترناسیونالیستی طبقه کارگر را به همه کارگران تبریک می گوید.
|