اخیرا رفیق ابراهیم علیزاده در مصاحبه با "رادیو دیالوگ" به مسائل مختلفی از جمله به تحلیل اوضاع خاورمیانه، بویژه کشورهای همجوار ایران و در این میان اقلیم کردستان عراق پرداخته است. وی بعد از پرداختن به این مسائل در پاسخ به یکی ازسئوالات مجری برنامه در مورد اختلافات درونی حزب کمونیست ایران و کومه له می گوید:
« وجود اختلافات در حزب کمونیست ایران واقعی است، هر چند اطلاعات جمهوری اسلامی و تا حدودی مخالفین سیاسی ما سعی می کنند، آنرا بزرگ نمایی کنند، اما با اطمینان، اکثریت قاطع تشکیلات حزب و کومه له متحد هستند و از این بابت نگرانی ای نداریم. امیدواریم به انشعاب منجر نشود و سعی می کنیم که چنین نشود. اکثریت این حزب با ماست و در جای خود قرار دارد. اکثریت این حزب، همراه با کومه له، برنامه، استراتژی، سیاست و آخرین مصوبات کنگره هایش را اعتقاد دارد، پایدار است. به این خاطر، قاعدتاْ رفقای ما هم آنقدر تجربه دارند، آنقدر احساس مسئولیت هم دارند که راهی تجربه شده را که نتیجه ای جز شکست و افول برایشان بدنبال نخواهد داشت، انتخاب نکنند. بله به کل جریان ما زیان می رساند، اما برای آنها در چنین موقعیتی که قرار دارند، بدون خط روشن سیاسی، بدون اکثریت در تشکیلات و بدون ظرفیت برای انشعاب شکست می خورند».
در مورد ادعای اکثریت بودن باید گفت، اولا این ادعای ر. ابراهیم هنوز در یک مجمع سراسری حزب، در کنگره حزب کمونیست ایران رسمیت پیدا نکرده است. اما رفیق ابراهیم همین ادعا را به پشتوانه رفتار انحلال طلبانه خود در دو سال گذشته تبدیل کرده است. رفیق ابراهیم به پشتوانه این ادعا دو سال است که قرار های کمیته مرکزی و کمیته اجرائی حزب را زیر پا می گذارد. در حالی که در اساسنامه حزبی تصریح شده است که بدون تأیید کمیته مرکزی حزب نباید عضو حزب اخراج گردد، چند تن از اعضایی که مخالف سیاسی ایشان بوده اند را اخراج یا تنبیه تشکیلاتی کرده اند و به الغای این نوع اخراج ها و تنبیهات از جانب کمیته اجرائی حزب توجهی نکرده اند.
ر. ابراهیم علیزاده در شرایطی ما را فاقد خط روشن سیاسی معرفی می کند که بیش از دو سوم اعضاء کمیته مرکزی حزب، همه ی اعضاء کمیته اجرایی و طیف بسیار وسیعی از کادرها و اعضایی که دهها سال در این حزب کار کرده و فعال بوده اند، خط رسمی حزب کمونیست ایران و کومه له را نمایندگی می کنند. این مجموعه در جناح مخالف مواضع ایشان هستند، اما رفیق ابراهیم از هم اکنون با وارونه گویی و انکار نقش این رفقا، مسئله را کم اهمیت جلوه می دهد تا به مخاطبین خود و به طیفی که برای آنها کیسه دوخته است بگوید که این آنها هستند که مقدرات این تشکیلات را در آینده تعیین می کنند. این ادعاها نشان میدهد که ایشان برای پیشبرد پروژه های خود، از لطمه زدن به منافع جنبش انقلابی در کردستان و منافع عمومی جنبش سوسیالیستی نیز ابایی ندارد. در غیر این صورت چگونه یک انسان مسئول و در جایگاه ایشان این چنین در مورد سرنوشت یک جریان سیاسی به قضاوت می نشیند.
رفیق ابراهیم در شرایطی این ادعا را مطرح می کند که در واقع خود ایشان و رفقای هم فکرشان مواضع و سیاست هایی را اتخاذ می کنند که در مغایرت با مصوبات، برنامه و استراتزی حزب قرار دارند. ایشان این اختیار تام را به خودشان داده اند که مافوق کنگره ها و مصوبات و مبانی حزب و کومه له عمل کنند و قرار گیرند. مواضع و شیوه برخورد ایشان به احزاب و نیروهای بورژوایی و ناسیونالیست در کردستان در مغایرت با سیاست های مصوب کنگره های کومه له قرار دارند. این موضع گیری ها در موارد زیادی به پرنسیب های یک جریان کمونیستی لطمه می زند. خود بزرگ بینی و قائل شدن جایگاه ویژه برای خود در تمام عبارات نقل شده در بالا از ایشان موج می زند.
رفیق ابراهیم میگوید: « در میان رفقایی که خود را جهتی متفاوت می شناسانند، تا کنون یک صحفه A4 در مورد اختلافات و تمایزات خود که نشان دهد که آنها خط دیگری هستند وجود ندارد، در هیچ کنگره ای و در آخرین پلنوم هم، نظراتی که نشان دهد که آنها خط دیگری هستند، وجود ندارد، آنچه وجود دارد برچسب راست و چپ ، ناسیونالیست و سوسیالیست و مجموعه ی کلمات است که به بازی گرفته میشود».
این ادعا که گویا ایشان از مواضع و سیاست های حزب دفاع می کنند و ما از مواضع و سیاست های مغایر با خط رسمی حزب دفاع می کنیم به هیچ وجه حقیقت ندارد. این ادعا وارونه است. ما خود را مدافع پیگیر برنامه و استراتژی حزب کمونیست ایران می دانیم، هم اکنون رفقای کمیته اجرایی حزب، خط مشی سیاسی تشکیلات را در رسانه های حزب تبلیغ می کنند، حزب را در مناسبات با احزاب دیگر نمایندگی می کنند، به نام حزب و رهبری آن اطلاعیه می دهند. آیا رفیق ابراهیم به آنچه رفقای کمیته ی اجرایی روزانه بعنوان سخن روز می نویسند، نقدی دارند؟ اگر چنین نیست و سیاست های رسمی حزب تبلیغ و ترویج میشود، بنابراین واضح است که ما به برنامه، استراتژی و سیاست های حزب پایبندیم. در حالیکه در موارد متعدد می توان نشان داد که رفیق ابراهیم اسناد و مصوبات حزب کمونیست ایران را نقض کرده است. آیا رفیق ابراهیم از خودش سئوال نمی کند که چرا بدون استثنا تمام رفقایی که مخالف موجودیت حزب کمونیست ایران، مخالف حاکمیت شورایی در کردستان، مخالف شعار آزادی، برابری، حکومت کارگری، بی باور به تحقق سوسیالیسم در یک کشور، مخالف تلاش برای شکل گیری یک قطب چپ و رادیکال در کردستان و ... هستند دور وی حلقه زده اند؟ آیا از خودش نمی پرسد که چرا کسانی که استراتژی سوسیالیستی کومه له را مانع ورود به مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست کردستان نمی دانند متحد سیاسی وی هستند؟ آیا رفیق ابراهیم در رأس جناحی نیست که ما را کمونیسم کارگری می دانند، خودش با کدهای که از آنها رمزگشایی شده در رآس این کمپین نبوده است؟ آیا این تبلیغات که در سال های اخیر به موضوع کمپین های شما علیه ما تبدیل شده پا گذاشتن در جای پای آقای عبدالله مهتدی نیست؟ مگر عبدالله مهتدی و سازمان زحمتکشان هم در مقطع انشعاب، مخالفین خود و از جمله خود رفیق ابراهیم را کمونیسم کارگری نمی دانستند؟ آیا این حقایق ساده نشان نمی دهد که هر کسی با اسناد پایه ای و استراتژی کمونیستی حزب زاویه پیدا کرد جناح مدافع این استراتژی را کمونیسم کارگری می داند؟ برخلاف ادعای "اطلاعیه کمیته مرکزی کومه له به مناسبت انتشار مباحث درونی"، آیا همین مواضع، رفتار و روش های شما نبوده که تشکیلات را دوشقه کرده است؟ این حقایق ساده به روشنی نشان می دهد که ر. ابراهیم و همفکرانش برنامه و استراتژی سیاسی حزب، استراتژی سوسیالیستی کومه له در کردستان، برنامه حاکمیت شورایی و دیگر اسناد پایه ای را فقط برای آرایش ویترین حزب و کومه له می خواهند، اما در عمل مسیر دیگری را پیش گرفته اند.
رفیق ابراهیم میگوید :« رفتار غیر دموکراتیک با اختلاف نظر سیاسی، علت العلل بخش زیادی از اختلافات، نه تنها درون حزب ما، حتی چپ ایران است، چنین تصور میشود، گاهی انسان این طور فکر می کند که روح دیکتاتوری و سرکوب گری رژیم های حاکم در کشورهای عقب افتاده ای چون کشور ما، در دل اپوزیسیون حلول کرده است و آنها را غیر دموکراتیک بار آورده است».
رفیق ابراهیم که مدعی دموکرات بودن هستند و روح دیکتا توری در وجود ایشان حلول نکرده است، ایشان که آزاد منش هستند، چرا این گونه تحقیر آمیز و برتری جویانه برخورد می کنند، فرمان می دهند، یا تمکین کنید، یا گرفتار افول و نابودی خواهید شد، شکست خواهید خورد. شکست از چه چیزی؟ از کسانی که از خط رسمی حزب و کومه له عدول کرده اند. رفیق ابراهیم دیگران را به رفتار غیر دموکراتیک متهم می کند، در حالی که کارنامه عملکرد تشکیلاتی وی از بیش از سه سال گذشته تاکنون مملو از رفتارهای غیر دمکراتیک بوده است. ایشان که از ۳۸ سال قبل دبیر اول کومه له هستند و این پست، تشکیلاتی را در اختیار دارند بایستی نشان دهند که در مسائل و مناسبات تشکیلاتی رفتاری دموکراتیک دارند. ما موارد متعددی از رفتار غیر دموکراتیک را از ایشان تجربه کرده ایم. بعنوان نمونه در طول چند سال گذشته جلسات روتین گفت و شنود در اردوگاه کومه له را به جلسات فقط گفت تبدیل کرده اند. مگر نه این است که اعضاء و پیشمرگان شرکت کننده در چنین جلساتی فقط میتوانند سئوال مطرح کنند و اجازه اظهار نظر به آنها داده نمی شود؟ مگر رفقای مخالف سیاسی ایشان در اردوگاه کومه له بشدت تحت فشار نبوده و مورد روش های انتقام جویانه قرار نگرفته اند؟ آیا اطلاعیه رسمی دادن و نامسئولانه و مردود اعلام کردن تبیین های مغایر با نظرات شما در مورد بحران درونی حزب و کومه له روشی دمکراتیک در مبارزه سیاسی است؟ آیا با این روش ها می توان جلو ابراز نظر را گرفت؟
در مصاحبه ی دوم با رادیو دیالوگ و در جواب مجری برنامه که می پرسند:« اختلافات سیاسی دقیقاْ کدام ها هستند»؟ رفیق ابراهیم می گویند:
« آیا اختلاف سیاسی وجود دارد، بله جواب من این است که وجود دارد .آیا چیزی در این مورد نوشته شده است، بله نوشته شده است. آیا گفتگو و مصاحبه ی رادیویی و تلویزیونی در مورد آن انجام شده است، بله تمام اینها انجام شده است. اما تمام این ها از نظر من همگی طبیعی هستند. چیزی که انجام نشده است، ، این است که این اختلافات به مرجع تصمیم گیری نیامده است. این اختلافات بایستی در مراجع رسمی حزبی مطرح شود و در مورد آنها تصمیم گیری شود. بایستی از نظرات مخالف استقبال کرد، تنها شرط آنست که در این دیالوگ مرز مناسبات رفیقانه مخدوش نگردد. توضیحی که من در مورد اختلاف سیاسی دارم، که فقط به تشکیلات ما هم مربوط نیست این است که رفتار نا دموکراتیک در رابطه با وجود اختلاف سیاسی، نداشتن اعتماد به نفس، پائین بودن سطح دانش سیاسی و تجربه، همه ی این ها کاری می کنند که با پیدا شدن اولین نشانه های اختلاف سیاسی بهم دیگر بد گمان می شوند، نگران می شوند و به این دلایل مشکلات سیاسی شخصی می شوند و یا مشکلات شخصی سیاسی می شوند».
بنابراین نه تنها صفحات A4 بسیاری در خصوص اختلافات نوشته شده، بلکه برنامه ی تلویزیونی نیز در مورد اختلافات انجام شده است.
در آخرین بخش برنامه، مصاحبه کننده می پرسند. کومه له دارای سرمایه انسانی، هم در ایران، هم در خارج کشور می باشد، کسانی که قبلاْ در کومه له فعالیت می کردند، انسان های که اکثراْ شرافتمندانه زندگی می کنند و مورد اعتماد مردم هم می باشند، آیا برنامه ای برای جذب این نیرو دارید، تا بتوانید از انرژی و توانائی های آنها استفاده کنید؟
رفیق ابراهیم چنین پاسخ می دهند: « در این عرصه که شما مطرح کردید تا حدودی غفلت کرده ایم که عمدتاْ به دلیل اختلافات درون تشکیلاتمان بوده است. من در روز کومه له فراخوانی مطرح کردم، مبنی بر اینکه آنهائیکه خود را کمونیست و سوسیالیست می دانند و زمانی در درون جریان ما فعالیت می کردند، چه آنها که به ایران بر گشته اند و چه آنها که در خارج کشور زندگی می کنند وهم چنان به اهداف این جریان باور دارند. حال که جامعه ایران در حال تحول میباشد وهم چنین کومه له بستر اصلی چپ در کردستان می باشد، و جای دیگری وجود ندارد، سعی کنند به این جریان بپیوندند. این فراخوان از جانب تعدادی از رفقایمان چنین تعبیر شد که این فراخوانی است برای آنها که از جریان ما دور شده اند و اسم کومه له را بر خود دارند، گویا این افراد بر میگردند. در حالیکه آنها حزب خودشان را دارند. مقصودم این است که اختلاف درون تشکیلات مانع چنین پروژه ای شد».
در سخنرانی روز کومه له رفیق ابراهیم همچنین گفتند: « حزب کمونیست ایران به هیچ وجه مانعی بر سر راه آنها نیست. اختلاف نظر سیاسی نمی تواند مانعی بر سر راه این مسئله باشد. هیچ درجه از تمایز در ارزیابی، در دیدگاه، در سیاست و در فکر نمی تواند و نباید مانع باشد بر سر راه پیوستن سوسیالیست ها و کمونیست های کردستان به صفوف کومه له یا پیوستن مجدد و برگشتن شان به صفوف این سازمان .»
این ادعا که تا کنون از دادن فراخوان به انسان های شرافتمندی که مورد نظر مصاحبه کننده است، غلفت شده است و گویا عمدتاْ بدلیل اختلافات درون تشکیلات بوده است، غیر واقعی است، زیرا که بیش از چند سال از بروز این اختلافات و بتدریج افزایش و بحرانی شدن آنها نمی گذرد، چرا سال های قبل که چنین اختلافاتی وجود نداشته است، این کار انجام نگرفته است. بنابراین طرح این مسئله یعنی دادن فراخوان در این مقطع زمانی بایستی دلایل دیگری داشته باشد. از طرف دیگر سعی میشود گناه غفلت در این عرصه متوجه آنهایی گردد که مخالف سیاست های ایشان هستند. همانطوریکه رفیق ابراهیم می گویند در طول چهل سال گذشته هزاران پیشمرگ، کادر و عضو تشکیلات، به دلایل مختلف این حزب را ترک کرده اند. این افراد در جوامع طبقاتی، مثلاْ در جامعه ی پر تحول اجتماعی ایران، زندگی کرده اند. در این جوامع افکار و گرایشات متفاوت موجود می باشد که آنها را تحت تاثیر قرار داده است. در این جوامع گرایشات لیبرالی، ناسیونالیستی، مذهبی، ونیز چپ و کمونیستی وجود دارد. چگونه است که احزاب و سازمان های بورژوا ـ ناسیونالیست علیرغم اینکه در موارد زیادی اهداف و سیاست های یکسانی را دنبال می کنند، برای هر کدام نفوذ و اعتبار معین اجتماعی قائل می شوید، اما ادعا می کنید که هیچ سازمان چپ و کمونیست دیگر غیر از کومه له در کردستان موجودیت خارجی ندارد. این ادعا به نظر من توهمی بیش نیست و قطعاْ سوسیالیست ها و کمونیست های کردستان، همگی کومه له نیستند و اعضاء و هواداران سازمان ها و احزاب دیگر کمونیست هم در کردستان مشغول کار و فعالیت می باشند و گرنه چرا جمع همکاری و اتحاد عمل نیروهای چپ و کمونیست در کردستان تشکیل دادید؟
به نظر میرسد که از پارسال تاکنون آن تعدادی از کمونیست ها و سوسیالیست هایی هم که هوادار و یا عضو کومه له نبوده اند، به کومه له پیوسته اند، زیرا اکنون ادعا می شود نیروهای چپ و کمونیست دیگر، در کردستان وجود خارجی ندارند. معلوم نیست چرا رفیق ابراهیم از حضور احزاب و سازمان های کمونیست، احزابی که قاعدتا متحدین اصلی کارگران و زحمتکشان کردستان چه در سطح سراسری و چه در سطح محلی می باشند و کومه له فعالین و هواداران خود را به همکاری به آنها فرا می خواند، نگران هستند. رفیق ابراهیم گفته اند که در کردستان هر گونه تلاش برای تشکیل قطب چپ، فرستادن خودمان بدنبال نخود سیاه است! اما واقعیات تا کنون نشان داده اند که اتفاقاْ تلاش برای اتحاد و تشکیل جبهه با نیرو های ناسیونالیست در کردستان عبث و بی نتیجه بوده است.
رفیق ابراهیم در کنفرانس کمیته تشکیلات خارج کشور در کلن آلمان در مورد کومه له و جنبش انقلابی در کردستان گفتند: « ما باید کاری کنیم که این جنبش در مقابل قدرت مرکزی قدرتمند ظاهر شود و مردم ایران که به جنبش و مردم کردستان اتکا می کنند، احساس کنند که یک نیروی واقعی پشت آنها وجود دارد. بحث همکاری با نیروهای دیگر، که بنظر من طیفی از لیبرال، ناسیونالیست و همین طور نیروهای چپ را در بر می گیرد، از این جا ناشی می شود. از طرف دیگر احزاب سیاسی در کردستان مسلح می باشند و اگر کسی دلسوزانه به فکر آینده ی این جنبش است، نمی تواند این مسئله را نادیده بگیرد. اینکه این احزاب هر کدام ظرفیت این را دارند که چند هزار آدم در فاصله چند روز پشت مرز ها جمع کنند. کسی که به فکر این مسئله نباشد، نشانه این است که برای آینده این منطقه هیچ نقشه ای ندارد. حزب مسئول باید برای این پدیده هم، نقشه داشته باشد. باید بتواند این پدیده را خنثی کند، یا بهر حال به خدمت بگیرد. در هر حال پیدا کردن راههایی برای یک جور تفاهم، در پیش گرفتن سیاست هایی که جنگ داخلی، جنگ بین احزاب را غیر ممکن کند، یا حد اقل هزینه بردار و دشوارتر کند. این نمی تواند بخشی از پروژه و نقشه ی حزب کمونیست در کردستان نباشد. ما سیاست معینی داشتیم، اینکه یا بایستی حد اقلی از یک وحدت قابل قبول که حساسیت زیادی ایجاد نکند که بتواند مبنایی باشد برای همکاری های دیگری که می تواند حول وحوش آن شکل بگیرد، داشته باشیم، در غیر این صورت نبایستی پای ائتلافها یا همکاری هایی که تفرقه را دامن بزند، برویم. ما پیشنهاد کردیم که کومه له و دموکرات با هم جمع شوند. منتها کومه له ای ها زیاد شدند، مستقل از این که چقدر حق داشتند که نداشتند، اما در هر حال به این اسم خود را شناسانده اند. کومه له ای ها و دموکرات ها بیایند با هم بنشینند. چاره جویی کنند، بلکه راهی برای این معضلات، دو معضل، یکی هماهنگی جنبش کردستان با جنبش سراسری، ظاهر شدن جنبش کردستان یکپارچه در مقابل حکومت مرکزی و دوم جلوگیری از تناقضاتی که ممکن است به جنگ و درگیری بین احزاب مسلح منجر شود. خوب به این پیشنهاد یک مقدار سمپاتی نشان داده شد، اما بعد کشمکش های درونی این جناح و آن جناح تشکیلات های مختلف اجازه نداد شکل بگیرد»
بنظر می رسد که احزاب و جریانات ناسیونالیست در کردستان تلاش های رفیق ابرهیم را با شکست روبرو کرده اند. در خصوص دلایل و جزئیات شکست این طرح چیزی گفته نمی شود. در هر حال رفیق ابراهیم کومه له را به مدت طولانی دنبال نخود سیاه فرستاده بود. معلوم نیست فرمول بندی کومه له ای ها و دمو کرات ها از کجا آمده است. جریانات زحمتکشان را که رفیق ابراهیم در ضدیت با قطعنامه ی کنگره دهم کومه له، کومه له ای ها خطاب می کند و تا کنون در هیچ مرجع حزبی خلاف آن تصویب نشده است، جریانات ناسیونالیستی ای هستند که اهداف و برنامه شان تفاوت چندانی با احزاب دموکرات ندارند، در این صورت چرا رفیق ابراهیم آنها را در جبهه کومه له در مقابل دموکرات ها قرار می دهد. وقتی از کومه له ای ها و دموکرات ها صحبت می شود، این تلقی تداعی میشود که گروه اول به لحاظ سیاسی نزدیکی بیشتری با هم دیگر دارند و هم چنین این نزدیکی در گروه دوم هم بیشتر است ،در حالیکه جریانات زحمتکشان همراه با احزاب دموکرات در جبهه بورژوازی و کومه له یک جریان کمونیست می باشد. اطلاعیه کنگره دهم در مورد جریان انشعابی از کومه له را ملاحظه می کنید: در کنگره دهم کومه له قطعنامهای در رابطه با این جریان به شرح زیر تصویب میشود:
« جريان انشعابي از آنجا كه هنگام كنگرهی نهم كومه له، با كمتر از ۲۰ درصد از كادرها و اعضا، صف تشكيلات كومه له را ترك كردند، بنابراين استفادة آنها از نام كومه له و ادعاي اينكه گويا كومه له را از حزب كمونيست ايران بيرون آورده اند، نه تنها به لحاظ سياسي بلكه به لحاظ تشكيلاتي و پرنسیپی نیز نامشروع است. پيوستن مجدد جمع وسيعي از كادرها و اعضاي قديمي كه در سالهاي اخير هركدام به دلايلي از فعاليت تشكيلاتي كناره گرفته بودند و به صف تشكيلات كومه له باز گشتند، باز هم عدم مشروعيت و نادرستي ادعاهاي جريان انشعابي را بيشتر برملا ساخت. و امروز روشن است كه نقشهی ربودن نام كومه له و تغيير جهت سياسي و استراتژي آن بطور قطع با شكست روبرو شده است، كنگرهی دهم كومه له، استفاده از نام كومه له را براي معرفي جرياني كه ربطي به اهداف، آرمان و سنتهاي كومهله ندارد، محكوم ميكند و بر اين باور است كه كارگران و مردم آزاديخواه كردستان همانگونه كه تاكنون با پشتيباني بي دريغ خود، اين نوع نقشهها و فرصت طلبيها را عليه كومه له با شكست مواجه ساخته اند، از اين پس نيز با حمايت بي دريغ خود جنبش راديكال و سوسياليستي كومه له را در رسيدن به اهدافش ياري خواهند رساند».
قاعدتاْ پایبندی به قرار و قطعنامههای حزبی، صرف نظر از درستی یا نادرستی آنها، تا زمانیکه در یک مرجع بالای تشکیلاتی خلاف آن رای نیاورده است، برای تمام أعضاء حزب بدون در نظر گرفتن موقعیت تشکیلاتی آنها الزامی است. اما در این مورد هم چون دیگر موارد طور دیگر عمل میشود.
همانطوریکه در بالا آمد هدف طرح و پیشنهاد رفیق ابراهیم این بود که هماهنگی ای بین جنبش کردستان با جنبش سراسری بوجود آید و جنبش کردستان بتواند یکپارچه در مقابل حکومت مرکزی ظاهر شود و از طرف دیگر جلوگیری از تناقضات که ممکن است به جنگ و درگیری بین أحزاب مسلح منجر شود. در مورد اول می دانیم که أحزاب سیاسی در کردستان برنامه و استرا تژی کاملاْ متفاوتی را تعقیب می کنند و أحزاب بورژوایی از همان روز اول تعضیف جمهوری اسلامی و حضورشان در کردستان با قدرت گیری شورا ها به مخالفت بر خواهند خواست و در این شرایط حضور سیاسی مردم در صحنه، سطح خواست ها و مطالبات مردم ،میزان نفوذ و اعتبار جنبش کارگری و بطور کلی توازن قوا ست که تعین می کند که کدام آلترناتیو دست بالا را پیدا خواهد کرد. در مورد جلوگیری از تناقضاتی که منجر به درگیری و جنگ شود. کومه له نشان داده است که همواره خواستار آزادی بیان و عقیده وآزادی فعالیت سیاسی بوده است وسال ها به دلیل دفاع از دموکراسی و آزادی بیان و تبلیغ نظرات و فعالیت سیاسی جنگ تحمیلی حزب دموکرات را تجربه کرده است.
رفیق ابراهیم در جواب به این سئوال که آیا در مورد نزدیکی با نیروهای هم پیمان کاری کرده اید، می گویند:
« اینکه چند نیروی سیاسی چپ بهم نزدیک شوند وبا هم همکاری کنند، خودش کاری است، نظرات مشترک داشته باشند. کار مشترک بکنند، کار مثبتی است، اگر چه کار کوچکی است. این کار جایگاه نیروی های اجتماعی ای که بایستی در پیوند با هم باشند نمی گیرد. همکاری با این سازمان و آن سازمان، جایگاه مبارزه کارگر و زحمتکش ایرانی و پیوند آن با مبارزه مردم کردستان، کارگر و مردم زحمتکش در کردستان را نمی گیرد».
اینکه احزاب و مناسبات بین آنها جایگاه مبارزات کارگری و جنبش های اجتماعی دیگر را نمی گیرد، توضیح واضحات است و بر کسی پوشیده نیست، اما این نیروهای اجتماعی نهایتاْ یا در سازمان ها و احزاب مختلف، یا در شوراها سازمان می یابند. اگر این سازمان ها، در جریان دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ نتوانسته اند تاثیر تعین کننده ای بر مبارزات موجود داشته باشند، در فردای اعتلای انقلابی، همین احزاب و سازمان ها و احتمالاْ احزاب چپ دیگری در پیوند با جنبش های اجتماعی قرار خواهند گرفت و همین هم پیمانان و متحدین اصلی کارگران و زحمتکشان کردستان در سطح سراسری و در میان جنبش کارگری و جنبش های دیگر دارای نفوذ اجتماعی خواهند شد. احزاب و سازمان های فعال در کردستان تلاش کرده اند، متحدین خود را در میان احزاب و جریان های سیاسی در ایران بیابند، و تا کنون جریانات ناسیونالیستی و مذهبی متحدین خود را انتخاب کرده اند، اما رفیق ابراهیم ادعا می کند که اولاْ در کردستان نیروی چپ و کمونیستی وجود ندارد که با آن همکاری کرد و در سطح سراسری نیز، به نظر ایشان این مسئله، کار کوچکی است. این نگرش است که اطلاعیه غیر مسئولانه و هیستریک حزب کمونیست کار گری در مورد شرکت کومه له در کمیته ی دیپلوماسی مشترک، از جانب کمیته مرکزی کومه له به فال نیک گرفته میشود و با برخوردی بهمان درجه غیر مسئولانه و هیستریک تلاش چند ماهه احزاب و سازمان های چپ برای همکاری و اتحاد عمل به شکست کشانیده می شود. با برخورد تحقیر آمیزی که به سازمان های چپ و کمونیست در سطح سراسری می شود، بعید نیست این نگرش قید همکاری فعلی با این نیرو ها را هم بزند.
اما اینکه به کمونیست ها و سوسیالیست های کردستان بگوئید که به کومه له بپیوندید و اطمینان داشته باشید که حزب کمونیست ایران مانعی در برابر پیوستن شما ایجاد نخواهند کرد. به یک شوخی بیشتر شبیه است تا طرح یک مسئله ی جدی. آیا این مسئله موجب تعجب سوسیالیست ها و کمونیست های کردستان نخواهد شد؟ چگونه و با کدام دلیل، حزب کمونیست ایران بایستی مانع پیوستن کمونیست ها و سوسیالیست ها به صفوف سازمان کردستان خودش بشود؟ بنابراین فراخوان رفیق ابراهیم نمی تواند کمونیست ها را در نظر داشته باشد. این فراخوان در مصاحبه ی دوم رفیق ابراهیم در رابطه با رفقای جریان روند سوسیالیستی کومه له تکرار می شود. ایشان در پاسخ به سئوال مصاحبه کننده که شما بر آنها فشار آوردید و عملاْ آنها را اخراج کردید، چه می گوئید؟ می گویند:
« آنها از نامی که برای خودشان انتخاب کرده بودند تا عملکرد ها و رفتارشان روشن بود که مسیری انتخاب کرده اند که نهایتاْ به جدایی می انجامید. آنها می بایست پروسه ی پیشبرد مسیرشان را کند می کردند وما هم می بایست در اتخاذ تصمیم برای اخراج آنها صبر می کردیم. من در این تصمیم شریک بودم و مسئولیت آنرا می پذیرم. در هر حال راه علاج این مسئله وجود دارد و ما گفته ایم که سوسیالیست ها و کمونیست ها به کومه له بپیوندند. این رفقا هم ظرف مناسب تر از کومه له که بخشی از زندگی سیاسی آنها می باشد پیدا نمی کنند.»
صرف نظر از اینکه آنها واقعاْ اخراج نشدند، بلکه انشعا بی را که آنها عملاْ از کومه له وحزب کمونیست کرده بودند و تمام ملزومات آنرا فراهم کرده و در دسترس داشتند. حزب کمونیست ایران، این انشعاب انجام شده را رسماْ اعلام کرد . اکنون حدود 12 سال از جدایی رفقای روند سوسیالیستی کومه له گذشته است و این جریان خود گرفتار جدایی و انشعاب شده است. آیا این فراخوان به روند سوسیالیستی کومه له است یا راه کومه له ( ریبازی کومه له )، کدامیک از این دو جریان؟ اما سئوال اساسی این است که چرا این فراخوان پس از 12 سال و اکنون که حزب کمونیست ایران با اختلافات سیاسی مواجه است و عملاْ به دو جناح تبدیل شده است، از جانب رفیق ابراهیم مطرح می شود. تشخیص اینکه چرا این فراخوان اکنون مطرح می شود بسیار ساده است، اما تصور نمی کنم این انتقاد و فراخوان از جانب کسی جدی گرفته شود.
رفیق ابراهیم می گویند:« شما به برنامه حزب کمونیست ایران ، به برنامه کومه له برای حاکمیت مردم نگاه کنید، یک کلمه در رابطه با ایدئولوژی، تفکر، در باره تحلیل سیاسی و غیره در آن وجود ندارد. همه اش این است، این کارها را بکنیم و این کارها را نکنیم. هیچ درجه از تمایز در ارزیابی، در دیدگاه، در سیاست و در تفکر نمی تواند مانع پیوستن سوسیالیست ها و کمونیست های کردستان به صفوف کومه له باشد.»
برنامه و استراتژی احزاب سیاسی بر اساس جهانبینی آنها تدوین میگردند. بنابراین برنامه واستراتژی هر حزب سیاسی مهر دیدگاه واهداف آن حزب سیاسی معین را بر خود دارد. افراد بدون وحدت در نظر نمی توانند پراتیک واحدی را پیش ببرند. میتوان تصور کرد که مثلاْ حزب کمونیست در سال ۱۳۶۲ بدون نقد پوپولیسم، بدون نقد سوسیالیسم های بورژوایی، بدون برنامه ای که به قدرت رسیدن طبقه ی کارگر و برقرای سوسیالیسم در محور آن قرار گرفته باشد ،می توانست تاسیس گردد. همه آنچه یک جریان کمونیستی روزانه پراتیک می کند، بایستی از جنس و در راستای رسیدن به اهدافش باشد. مگر پراتیک انقلابی بدون تئوری انقلابی ممکن است؟ مگر تئوری انقلابی بدون جهانبینی کمونیستی ممکن است؟ این تصادفی نیست هر جریان سیاسی چپ که به راست چرخید از ایدئولوژی زدایی آغاز می کند.
3 سپتامبر 2020
۲۷ آگوست ۲۰۲۰
|
|