خوانندە گرامی :
آنچە از حضورتان میگذرد نوشتەای داخلی بە اعضا حزب کمونیست ایران است کە بیش از ١٥ماە قبل در جواب بە نوشتەای علنی از رفیق محمد نبوی و کمپین سازماندهی شدە از جملە در "ضمیمە جهان امروز" علیە رفیق جمال بزرگپور و "همفکرانش " تحت هدایت و مسئولیت کمیتە اجرایی حزب کمونیست ایران و دبیر آن کمیتە بە راە افتاد ، بە صورت درون تشکیلاتی پخش شد . در آن تاریخ جوابیەای بە آن "کمپین" و مشخصآ رفیق محمد نبوی کە بە شدت "چپ و کمونیست " و بر افروختە عمل می کرد، نوشتم . اما بنا بە ملاحظات رفقای از جملە رفیق جمال بزرگپور، از انتشار علنی آن خودداری کردم و آنرا تنها در اختیار اعضا حزب قرار دادم. اکنون کە رفقای از کمیتە اجرایی و اعضای از حزب ، از جملە ر محمد نبوی در شرایط ایجاد شدە و تحمیلی بر تشکیلات ما بە نشر مجدد نظراتشان پرداختە و بخشی از کمپین اگاهانە علیە افراد و از جملە شخص من را سازمان دادەاندو چند صفحە (A4 ) در تدقیق بقول خودشان "استراتژی سوسیالیستی حزب" می نویسند، از این بیشتر سکوت و "مصلحت گرایی " تشکیلاتی را جایز نمی دانم . لذا نوشتە اخیر را بطور علنی در اختیار خوانندەگان آن می گذارم . بحث های از جملە "سوسیالیسم در یک کشور "(نە در ایران) ، " همکاری با نیروهای چپ " در این نوشتە بە صورت اجمالی بە آنها پرداختە شدە است . بە منظور طولانی نشدن نوشتە پیش رو ، سعی میکنم در نوشتەای جداگانە بە نقد بحث "اسلام سیاسی " کە با چنین دیدگاههای زاویە و نقد داشتە و دارم ، بپردازم . از هرگونە بحث و جدل سیاسی ، سالم ، علمی و آموزندە چە در درون حزب ما و چە در خارج از آن استقبال خواهد شد . باشد کە فعالین سیاسی ، مبارزین راە رهایی انسان ، کمونیست های انقلابی و کارگران رزمندە ، تفاوت در نظر و دیدگاە افراد در حزب کمونیست و سازمان کردستان آن (کومەلە) را از زبان صاحبان بحث ها ، نە "نظرات منتسب" بە آنها، در یک پروسە تاریخی و مبارزاتی بشنوند و قضاوت کنند. تردیدی ندارم مباحثات سیاسی و فکری سالم، در تدقیق دیدگاهها و راەکارهای عملی در مبارزە طبقاتی، ما را کمک و بە جلو خواهد برد .
توضیح کوتاه :
رفقای عضو حزب :
نوشتە پیش رو در گرماگرم بحث ها و انتشار مقالات چند رفیق از جملە صلاح مازوجی و محمد نبوی علیە جمال بزرگپور و جنگ و دعواهای دنیای مجازی و فیسبوکی علیە ایشان و "همفکرانش " در جواب به ر محمد نبوی نوشتە شد. خطوط کلی و مضمون بحث را با رفیق جمال بزرگپور در میان گذاشتم . ایشان با انتشار آن، بە منظور آرام نمودن فضای ملتهب و غیرە سیاسی ایجاد شدە و ضرر و زیان اقدامات صورت گرفتە برای حزب و کومەلە مخالفت کرد و من هم از انتشار آن صرف نظر نمودم . اما تبلیغات تلویزیونی یک جانبە ، ادامە کمپین قبلی در شکل دیگر و از جملە نوشتە اخیر ر محمد نبوی به تاریخ ١٩/٥/٢٠١٩ و تحریف و اتهاماتی کە اینبار اگاهانە و عامدانە علیە من سازمان دادە است ، من را ناچار کرد کە این نوشتە را در اختیار رفقای عضو حزب بگذارم و از این بیشتر سکوت را جایز ندانستم . سعی خواهم کرد در فرصت دیگر و در نوشتەای جداگانه، به مطلب ایشان تحت عنوان "جایگاه و موقعیت حزب کمونیست ایران" بپردازم و جواب "تاریخ " نگاری دلبخواهی ایشان را بدهم . در ضمن انتشار این نوشتە در نشریات حزبی، از قبیل "ضمیمە جهان امروز" اگر در آیندە در دستور کار کمیتە اجرایی حزب و تحریە این نشریە باشد ، درخواست و در دنیای مجازی هر زمانی کە لازم باشد و آنرا تشخیص دهم، برای خود محفوظ می دارم .
٢٤/٥/٢٠١٩
آزمودە را آزمودن خطا است !
جواب به نوشتە ر. محمد نبوی
حسن رحمان پناه
مدتی است مباحثی حول اختلافات سیاسی در میان اعضا و فعالین حزب کمونیست ایران و کومەلە در دنیای مجازی و شبکەهای اجتماعی در جریان است. این مباحث متاسفانە در مواردی درمیان اعضای حزب حدود رفاقت ،اصول و موازین حزبی را پشت سر نهادە و خارج از این دایرە ، توسط افراد کینەجو و همچنین" سربازان گمنام " جنگ سایبری رژیم، با اسامی مجهول و غیرواقعی علیە جریان حزب کمونیست و سازمان کردستان حزب(کومەلە) در جریان است . نوشتەای از رفیق صلاح مازوجی با قدمت ٥ سال قبل ، اما بازسازی شدە امروزی ، آتش این نزاع دنیای مجازی را کە تقریبا در حال خاموشی بود بار دیگر برافروخت . رفیق صلاح هم چنین در اقدامی دیگر در یک جلسه عمومی، تشکیلات را نامسئولانه به دو دسته "راست و چپ" تقسم نمود و البته خود را هم در "جبهه چپ" قرار داد. رفیق محمد نبوی کە یکبار با "دفاع از کمونیسم" و اینبار نیز با بە تن کردن پیراهن "چپ" همە ما را غافلگیر کرد ، به یادش افتاد کە در همان زمانهای دوردست ایشان نیز نوشتەای علیە رفیق جمال بزرگپور نوشتە و اکنون در فضایی کە بوجود آوردە شدە است فرصت را غنیمت شمردە و قلم از نوشتە ٥ سال قبل خود فراتر لغزاند تا بلکە از این "نمد کلاهی برای خود بدوزد". ایشان در "شاهکار" اخیر خودبه مسائلی از اتفاقات و رویدادهای ٥ سال گذشتە اشارە نمودە و به تنهایی به قضاوت رفتە،( البته هرکس تنها به قاضی رود،راضی برگردد)، کە بسیاری از فاکت هایش غیرواقعی ، نادرست و ساختە و پرداختە ذهن "چپ" شدە امروزش است . ایشان نمی تواند و مجاز نیست دیگران را به سان خود فراموشکار حساب کند . به میل خود تاریخ سازی کند . در آن تاریخ چون قهرمانی خود ساختە،یکەتاز میدان مجادلات گردد و با نوک قلم، اكثریت تشکیلات حزب کمونیست و کومەلە را "راست" و خود و جمع دیگری را تحت عنوان "اکثریت کادرهای قدیمی" ، " چپ" بنامد. من اگر چە در رویدادهای دو سال اخیر و علیرغم زخم زبان های متعدد کە خوردەام ، آگاهانه از جوابگویی به کسانی کە هم و غمشان مجادلات درون تشکیلاتی و نمایش "خلوص ایدئولوژی" خودشان است، چە بصورت درون حزبی و چە به شکل علنی پرهیز نمودە و این بحث ها را در اشکال کنونی به حال تشکیلات ، جامعە و مبارزە سختی کە طبقە کارگر و اکثریت مردم ایران با رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی درگیر آن است ، بی ربط دانستە و می دانم . اما وقتی همە مرزها زیر پا گذاشتە شد ، به ناچار جهت بیان حقایق تاریخی کە آشکارا بە منظور تزئین چپ نمایی در حرف و راست روی از لحاظ عینی، امروز تحریف میگردد، نکاتی را باید مکتوب کرد تا از جملە ادعاهای من درآوری رفیق محمد نبوی جای واقعی خود را پیدا کند. در این رابطە شاهدان آن تاریخ خوشبختانە زندە و وجدان آنان را علی رغم دوری و نزدیکی با هر فرد و طرز نگرشی،در این رابطە به شاهد قضاوت می گیرم.
ر محمد نبوی در نوشتەای تحت عنوان "جایگاه وموقعیت حزب کمونیست ایران" شمشیر را از رو بستە و هرچە از دهانش در آمدە تحت لوای مخالفت با جمال بزرگپور و بقول ایشان " همفکرانش" نثار دیگران کردە و تصور نمودە جامعە ، مبارزین سیاسی قدیمی و کنونی صفوف جنبش چپ و کمونیستی، بویژە در کردستان و صفوف جریان ما قبل از انشعابات و بعد از آن ، ایشان ، جمال و "همفکران جمال" را نمی شناسد و نظر و پراتیک فردی و جمعی آنان در سینە تاریخ ثبت نشدە است؟ ایشان در مقدمە جدید آن نوشتە کهن نوشتەاند:
"آنچه مرا واداشت که با این مقدمه مطلبی که در آستانه کنگره دوازدهم حزب کمونیست ایران (مرداد ١٣٩٥ ) در نقد نظرات رفیق جمال بزرگپور نوشتە بودم را ، در سطح علنی منتشر کنم، مطلبی است که رفیق جمال در پاسخ به نوشته رفیق صلاح مازوجی انتشار داده است."
از قرار معلوم آنچە کە ایشان را ناچار بە سخن گفتن کردە مطلب جمال بزرگپور تحت عنوان " رفیق صلاح مازوجی به دنبال چیست؟ "، می باشد و اگر جمال چنین جوابی به ر صلاح نمی داد ر محمد نبوی چیزی برای گفتن و نوشتن نداشت . یا به تعبیر دیگر اگر پای ر.صلاح بە میان کشیدە نمی شد، ایشان مراد دیگری نداشتند تا مریدش گردند. ر، محمد نبوی قبلآ در دفاع از کس یا کسان دیگر به همین شکل کنونی برافروختە می شد،اما اکنون سکان سیاسی را تغییر دادە و معلوم نیست تا چە مدتی دوام خواهد آورد و مراد بعدی چه کسی خواهد بود که وی مریدش گردد؟در آشفتە بازار کنونی البتە این هم گویا نوعی از سیاست کردن است !
ایشان در ادامە می نویسند :
" ای کاش رفیق جمال با انتشار آن مطلب خودش و پاسخی هم که در آن مقطع به همین نوشته رفیق صلاح داد و هیچکدام جنبه درون تشکیلاتی ندارند، علاقه مندان و بویژه رفقای داخل شهرها را در موقعیت بهتری برای قضاوت و داوری قرار می داد. رفیق جمال در آنزمان بجای پرداختن به مضمون نوشته رفیق صلاح، او را با القابی به شدت ناروا و غیر منصفانه به کمونیسم کارگری منتسب کرد ورفیق صلاح به درست پاسخ اتهام نامه وی را نداد و وارد این نوع مجادلات نشد."
از اینکە و به قول شما " رفیق صلاح به درست پاسخ اتهام نامه وی را نداد و وارد این نوع مجادلات نشد" غیر واقعی و تحریف آمیز است . ر صلاح نە تنها وارد این مجادلات شد ، بلکە اتهام زنی از ایشان آغاز گردید. شروع بحث انحرافی و به دور از حقیقت " راست و چپ " در فاصلە کوتاهی بعد از اخراج "فراکسیون فعالیت به اسم کومەلە " و دو شقە کردن تشکیلات ،سرآغاز تحمیل شرایط کنونی بر حزب و کومەلە بود. متهم نمودن عضو کمیتە مرکزی به توطئە گر، اصرار بر حذف کاندیداتوری عضو حزب در کاندید شدن در کنگرە ١٦ کومەلە و کاندید شدنش به شرط خودداری ایشان از نامزد شدن ، آوردن لیست فیکس در کنگرە ١٧ کومەلە و کوشش برای جا انداختن آن، کە از روش و سنت احزاب ناسیونالیست در کنگرەهایشان است ، اتهام به عضو دیگر ک م کومەلە کە "تیشە به ریشە حزب می زند" تنها نمونەهای از رفتار نامسئولانە و تشکیلات شکنانە ایشان بود. بحث متهم نمودن جمال و کسان دیگر به "ناسیونالیسم و همفکری با عبداللە مهتدی" از دیگر ابداعات ایشان بود و کسانی کە در این حزب حتی یک قطرە عرق در شرایط سخت و دشوار برای این جریان نریختە و به کسانی کە ستون حفظ و ادامە کاری حزب بودەاند ، اتهام می زنند، پاپوش درست می کنند و خواب اخراج آنان از تشکیلات را می بینند، از ابداعات ایشان است. اکنون برای هر خوانندەای این سوال پیش می آید، چە اتفاقی افتادە بعد از ٥ سال نوشتەای کە بە قول جمال بزرگپور"آنرا از اولویت فعالیت خود دور کردە و در طول اینمدت آنرا مبنای فعالیت خود قرار ندادە است"،امروز از آرشیو خارج می شود ، گردگیری می گردد، با رنگ و بوی تازە به بازار عرضە میگردد؟ آیا به جز این است کە جواب آنرا باید در ناکامی شما ها در عرصە سیاست گذاری در عرصه نبردهای اجتماعی و هدایت درون تشکیلاتی جستجو کرد؟
ر محمد نبوی در ادامە داستان سراییش مینویسد "این درست است که رفیق جمال نقطه نظرات سیاسی اش را پیگیری نکرد، اما نه به آن "دلیل بسیار ساده"، که به آن اشاره کرده است بلکه به این دلیل که رفیق جمال می دانست حول نظریه انحلال حزب کمونیست ایران نمی توانست نیروی زیادی جمع آوری کند. اما از آنزمان به بعد رفیق جمال و همفکرانش و رفقایی که به دلایل دیگری با وی همسو شده بودند، بر اساس همین اتهام بی پایه که صلاح کمونیست کارگری است پایه های یک کمپین سیستماتیک علیه صلاح و اکثریت کادرهای قدیمی این تشکیلات، که از ستون های بازسازی کومه له در جریان انشعاب ها بودند را ریختند."
لازم است به عرض نویسندە و مخاطبین ایشان برسانم کە این داستان سرایی سرتاپا غیرواقعی ، تحریف آمیز و من درآوری است . قبل از هر چیز محمد نبوی و دیگر قلم زنان دفاع از حزب کمونیست ایران باید به این سوال خودشان جواب دهند ، اگر جمال بزرگپور حول نظریه "انحلال حزب کمونیست ایران نمی توانست نیروی زیادی جمع آوری کند" براە انداختن جنجال دفاع از حزب کمونیست ایران برای چیست؟ چە عقل سلیمی قبول می کند در برابر رفیقی کە نمی تواند حول نظریه" انحلال حزب کمونیست ایران نیروی زیادی جمع آوری کند" باید چنین کمپینی راە انداخت ، "راست و چپ " را علم کرد ، تشکیلات را دوشقە نمود و سرآنجام پا در جا پای مسیری گذاشت کە حدود ٣٠ سال قبل توسط جریان "کمونیسم کارگری" امتحان شد و مردود گردید؟ تناقض این نظر و عمل را چگونە برای مخاطبین خود توضیح می دهید؟ من از مدافعین حفظ و ادامە کاری حزب کمونیست بودە و هستم و در دورە های مختلف و از جملە در دوران دفاع خود شما از نظرات عبداللە مهتدی، از حزب کمونیست ایران دفاع کردم. بسیار بیش از شما برای برنامه و استراتژی حزب کمونیست، سینه پاره کرده ام شما و رفیق صلاح نمی توانید با نشان دادن تصویر مار، به جنگ منی که کلمه "مار" بر تخته نوشته ام اعلام قیام کنید. " حسن برنامه حزب کمونیست ایران را قبول ندارد" ، "حسن به سوسیالیسم اعتقاد ندارد" ، این عبارات در نزد کسی که ریگی در کفش نداشته باشد، خریدار ندارد. چه کسانی را می توانید اینگونه با کشیدن شکل "مار" بفریبید. اما با همه اینها هرگز دوست ندارم اسمم در کنار مدافعینی امثال شما و کسانی کە سالها علیە این حزب گفتند و نوشتند و زیر بیرق "کومەلە بوندیست" به کل جریان ما تاختند و اکنون تفرقە افکنانە از حزب دفاع می کنند ، کمیتە مرکزی آن هستند، قرار بگیرم. حزب کمونیست و کومەلە به همت جمال بزرگپور و صدها رزمندە کمونیستی کە جانشان را در راە آرمانشان فدا کردند، توانستە تا به امروز با هر کمبودی که دارد و با هر انتقادی کە به آن داریم،دوام بیاورد. کسانی کە در روزهای سخت با این حزب نبودند، در تند پیچ های تاریخی سکان آنرا در دست نداشتند و از جان و زندگی خود برای آن مایە نگذاشتند ، رزمندگی و فداکاری را به ریشخند گرفتند و می گیرند ، در شرایط دشوار نیز عطایش را بر لقایش خواهند بخشید و علیە آن به قلم فرسائی خواهند پرداخت. محمد نبوی در دنیای خیالی خودش "همفکرانی" برای جمال بزرگپور می تراشد کە در دنیای واقعی وجود ندارند و اگر بودند از ایشان شرم نداشتند تا نظراتشان را بیان کنند. اما روشی که ر محمد نبوی آنرا نمایندگی می کند به دشمن تراشی فرضی نیاز دارد ، تا با عمدە نشان دادن این دشمن خیالی کە امروز قرعە با نام جمال بزرگپور بیرون آوردە شدە است، هر روز و هر شب به سان هر مذهبی بە تزکیە نفس بپردازد. اما غافل از اینکە همین دشمن تراشی علی رغم چپ نمایی ظاهری، صاحبان آنرا در حاشیە رویدادهای مهم جامعە و مبارزە طبقاتی قرار می دهد و ایزولە می کند .
داستان اینکە رفیق صلاح و اکثریت کادرهای قدیمی این تشکیلات، که از ستون های بازسازی کومه له در جریان انشعاب ها بودند" نیز کە از جانب "جمال و همفکرانش" به کمونیسم کارگری متهم شدەاند، ادامە همان نوع از تبلیغات مورد اشارە است . دوست عزیز ، چرا وارونە نگری می کنید ؟ حداقل خود شما کە امروز بعنوان "مدافعین بازسازی کومەلە" خود را به جامعە معرفی میکنید در انشعاب اول افتخارتان این بود کە منصور حکمت به شما لطف نشان دادە و برای یک ماموریت از اروپا به کردستان اعزامتان کردە است. در جریان شروع بحث های دور دوم کە در تابستان سال ٢٠٠٠میلادی به انشعاب عبداللە مهتدی و همفکرانش منجر شد ، تا لحظە انشعاب، شما هم نظر ابراهیم علیزادە ، حسن شمسی ، جعفر امین زادە، فرهاد شعبانی صلاح مازوجی ، حسن رحمان پناه و اکثریت رفقای مدافع ادامە کاری حزب نبودید و در بسیاری از محافل ما را به چپ روی متهم میکردید. در پانلی کە در شهر استکهلم ، در منطقە "روکسود" در میان عبداللە مهتدی و ابوبکر مدرسی از یک طرف و حسن رحمان پناه و هلمت احمدیان از طرف دیگر حول "اوضاع سیاسی ایران" برگزار گردید و اتفاقا جمال بزرگپور مسۆلیت ادارە این پانل را بر عهدە داشت و شمار زیادی از اعضای حزب از شهرهای همجوار در آن نشست شرکت داشتند و سخنان این جلسە در ارشیو حزب بایگانی است، شما طرفدار بحث های عبداللە مهتدی و شیفتە "اصلاحات "خاتمی بودید. در روز اول ماه مه سال ٢٠٠٠ از میدان "میدبوریارپلادسن" در مرکز شهر استهکلم تا "کونگسترگوردن" بر سر بحث آن جلسە و دفاع شما از شرایط جدید و تفاوت خاتمی با دیگر سران رژیم و پروسە اصلاحات ، میان شما و من بحث تندی درگرفت و شاهدان آن زندە و خوشبختانە در قید حیات هستند. در کنگرە ٧ حزب کمونیست کە بعد از افشای "جعبە سیاه" عبداللە مهتدی ، افراد یاد شدە بالا و اکثریت کنگرە به ایشان رآی منفی داد ، شما به ایشان رای مثبت دادید و برایش تبلیغ می کردید. بنا بر این آویزان کردن مدال " ستون های بازسازی کومه له در جریان انشعاب ها " بە گردن شما و امثال شما، برازندە نیست و اینچنین غیرمنصفانە به جمال و دیگران نتازید، چون نە ادعاهای شخصی، بلکە تاریخ بهترین قاضی در مورد انسانها و پراتیک آنان است.
ر نبوی در ادامە مینویسد "این کمپین تبلیغی به مرور و در آستانه کنگره شانزدهم کومه له و با ادعای بی اساس اینکه اینها می خواهند اردوگاه کومه له را جمع کنند، اینها می خواهند دست رفیق ابراهیم را از دبیر اولی کومه له کوتا ە کنند، تکمیل تر شد. در واقع به راه انداختن این کمپین تبلیغاتی بود که تشکیلات را دو قطبی کرد."
دوست عزیز، شما دورانی قاضی بودە و ادعای انصاف و عادلانە قضاوت کردن را دارید ؟ آیا واقعآ و اخلاقآ این تصوری کە به خوانندە می دهید راستگویانە و درست است ؟ یا بازار گرمی رایج برای جمع آوری متحد و همفکر ی که احیانا از سیر وقایع خبر نداشته باشد، می باشد؟
انتخابات کنگره 16 بدون هیچ مشکل و حاشیه ای برگزار شد. نه نقشه ای برای حذف کسی در کار بود و نه کسی از قبل برای انتخابات کمیته مرکزی کاری کرده بود. شایعه برکناری رفیق ابراهیم که گویا مبنی تبلیغات انتخاباتی برای کنگره 16 قرار گرفته بود،دروغی بود که شخص معینی به آن دامن می زد . کسی هم تبلیغات راە نیانداخته بود که گویا کسانی می خواهند اردوگاه را جمع کنند. کسان غیر موثری بودند که گاهی چنین عباراتی را بر زبان آورده بودند، اما، نه این و نه شایعه کنار زدن رفیق ابراهیم، هرگز یک بحث جدی نبود. اما در نزد محفلی که به دلیل نداشتن اعتماد به نفس از سایه خود نیز می ترسیدند، که چون گویا حسن یک جائی گفته است "بهتر است کمیته مرکزی یک دستی داشته باشیم" ، دنیایشان تاریک شده بود و بر اساس این ترس که خود برای خود ساخته بودند، دست به یک دسته بندی ناشایست زدند. این دسته بندی به جائی رسید که ر. صلاح مازوجی با شرط و شروط غیردمکراتیک و فردی برای حذف مخالفین خود ، کنگرە 16را با بن بست روبرو کرد و کسانی با گریە و زاری و سوگند به پرچم سرخ و خون جانباختگان به عضویت ک م در آمدند. ؟ آیا مباحثات سیاسی دلیل مجادلات کنونی است یا موارد بیان شدە و دەها نمونە دیگر از این قبیل؟ چرا این حقایق را قلم می گیرید و فرا افکنی میکنید؟ شاهدان این تاریخ زندەاند. جناب قاضی،لطفا منصف باشید ؟
ر. محمد نبوی در ادامە شاهکارش در نوشتە مذبور آوردە است:"کار را به جایی رساندید که رفیق صلاح در کنگره شانزدهم کومه له خطاب به حدود دویست نفر از کادرها و اعضایی که در کنگره شرکت داشتند اعلام کند که : رفقا من به شما اطمینان می دهم که چنانکه حتی خود رفیق ابراهیم به هر دلیل از موقعیت دبیر اولی کومه له کناره گیری کند، من کاندید چنین موقعیتی نیستم واز شما ها خواهش کرد که برای جلوگیری از تفرقه و دو دستگی دست از این نوع تبلیغات بردارید.» اما شما متأسفانه دست بردار نشدید."
اولا لطفا وسط دعوا نرخ تعیین نکنید. بر خلاف تبلیغات و ادعای شما ، بسیاری از کادرها و چهرهای تآثیرگذار در کومەلە حضور کاک صلاح در دبیر اولی کومەلە را قبول نداشتند، به ایشان رای نمی دادند و در جامعە و صفوف فعالین نیز از چنین جابجایی استقبال نمی شد. ایشان نیز از عهدە چنین مسئولیتی بر نمی آمدند و آنرا به خوبی می دانستند و از این زاویە بود کە چنین سخنانی را ابراز داشتند.اما بر خلاف سخنانش در کنگرە ١٦ ، حذف مخالفین خود را به بهانەهای واهی و غیرە اثباتی در دستور گذاشتند و در فاصلە کنگرە های ١٥، ١٦ و ١٧ کومەلە بطور جدی و شبانە روزی روی آن کار کردند . شكاف تشکیلات را تعمیق نمود و سرگرم چیدن مهرهای نزدیک به خود در ارگانهای اصلی تشکیلات بودند. مضافآ ایشان ١٩ سال است بە جز دو دورە کوتاه مدت، در راس حزب قرار دارند و مسئول اول ناکامیهای این تشکیلات هستند. در کشوری کە شما و من در آن زندگی میکنیم و بسیاری از جوامع غربی سرمایە داری ، حزبی اگر در یک انتخابات شکست خورد یا رآی کم آورد، فوری رهبر حزب قبول مسئولیت میکند و استعفا می دهد . اما در فرهنگ شرقی و نگرش غیر دمکراتیک ، شکست ، ناکامی ، ضعف و کمبود ، بلافاصلە به پای مخالفین نوشتە می شود و گرایش خودساختە، راست ، ناسیونالیست و عامل بورژوازی از آن استنتاج میگردد. کاری کە اکنون و حداقل بعد از ٣٠ سال سترون بودن چنین سیاست و روشی و بعد از شکست تجربە "کمونیسم کارگری" در برخورد به مخالفین خود در حزب کمونیست ایران ، بار دیگر به شکل تراژدی و دردآور آن در حال تکرار است. دوست عزیز، "آزمودە را آزمودن خطا است"
کنگره 17کومه له را هم بر همین اساس دنبال کردید. چند ماه قبل از برگزاری انتخابات کنگره فضای تشکیلات کردستان توسط شما و امثال شما مسموم شد. " اتحادیه میهنی در میان ما کار میکند" ، " جمال بزرگپور شروع کرده است به عضو گیری"، نامه های داخلی نارفیقانه ای که بر علیه رفیق ابراهیم نوشته می شد و ادعاهائی که من از بیان آن شرم دارم، فضای متشنجی را که رفتار تفرقه اندازانه شما در دوره ای که رفیق ابراهیم در مسافرت بود، در آخرین جلسه گفت و شنودی که برگزار کردید، کسی فراموش نکرده است. داستان چپ و راست در همین جلسه توسط شما و رفیق صلاح علم شد و دامن زده می شد. با این فضا در کردستان وارد انتخابات نمایندگان کنگره 17 شدیم. محفل شما که البته تعدادشان کم بود، یک دست و بدون تزلزل به تعداد محدود افراد مورد نظر خود رای دادند و رای طرف مقابل هم تا حدودی نه کاملا هماهنگ بود. اما شما که در این جنگ محفلی که راه انداخته بودید، بازنده شده بودید، ناصادقانه با "فرار به جلو"، آنچه را که خود قبلا انجام داده و تشکیلات را چپ و راست کرده بودید و کاری را که خود یک پای مهندسی کردن آن بودید، به دیگران نسبت دادید.
آری در آن انتخابات شما انتخاب نشدید، اما قربانی یک بازی شدید که خودتان راه انداخته بودید. وقتی اکثریت تشکیلات را به راست بودن متهم می کنید و خود در مرز انفعال و راست روی در عمل مدال چپ به سینه می زنید، طبیعی است اگر با عکس العمل این اکثریت روبرو شوید. بعلاوه در حالیکه اگر به فرض محال ادعای شما در مورد انتخابات نمایندگان کنگره در تشکیلات علنی در کردستان درست هم بوده باشد، حداکثر بر ده درصد از کل نمایندگان کنگره تاثیر داشته است، در حالیکه شما و محفل تان به این بهانه در یک اقدام بی سابقه و دسته جمعی کاندید شدن برای کمیته مرکزی را از ترس اینکه مبادا رای نیاورید، بایکوت کردید.
ر محمد نبوی در ادامە نوشته اش می نویسد "رفیق جمال که یکی از عاملان اصلی ایجاد این تفرقه و دو دستگی در درون تشکیلات بوده است اکنون به ناحق رفیق صلاح را به تفرقه افکنی و هراس افکنی و بحران آفرینی در درون تشکیلات متهم می کند. مگر صلاح مازوجی در برابر این کمپین تبلیغاتی و تفرقه افکنانه شما که بیش از سه سال است ادامه دارد و در برابر موج اتهامات ناروایی که مطرح کرده اید چه کار کرده است، غیر از آنکه با انتشار این مطلب تلاش کرده به سهم خود گوشه ای از حقایق را با مردم کارگر و زحمتکش و دوستداران حزب و کومه له در بیرون مرزهای تشکیلات در میان بگذارد. ای کاش خود شما به جای اتهام زنی همین روش صلاح را در پیش می گرفتید، تا مردم خود قضاوت کنند. مگر در مطلب صلاح چه نکته ای وجود دارد که باید از مردم پنهان بماند".
اینکە جمال ٣ سال است مشغول اتهام زنی علیە صلاح است هیچ حقیقتی در اثبات این ادعا وجود ندارد . اما برعکس آن از کسی پوشیدە نیست. در کمپین علیە جمال و "همفکرانش" شخص شما نقش مهمی را برعهدە گرفتید و اتهامات ناروا و حتی غیرانسانی به نزدیکترین دوستانت منتسب نمودید و دل بسیاری را از خود آزردە کردید. در ضمن نه تنها طی ٣سال مورد اشارە شما ، بلکە از سال ها قبل ، متاسفانە کاک صلاح علارغم موقعیتی کە بعنوان دبیر کمیتە اجرائی حزب کمونیست ایران داشت ، نە تنها عامل وحدت ، تفاهم ، همگرائی و انسجام درونی حزبی نبود ، بلکە کاملآ برعکس آن عمل کرد. مدام در حال صیقل دادن ایدئولۆژی مطابق ذهنیت سطحی خود بود. خود را به مرجع کمونیسم در حزب تبدیل کرد و میزان تعلق افراد "به کمونیسم ، استراتژی سوسیالیستی،" و غیرە را روزانە تمرین و به دیگران آموزش می داد. این تکرار سناریوی شکست خوردە "کانون کمونیسم کارگری" در حزب کمونیست ایران بود کە البته در آن هنگام ٣ تن از رهبران "کانون" ، چنین رسالت پیامبر گونە برای خود قائل بودند ، اما اینبار یک نفر چنین وظیفەای را بر عهدە گرفت و در نیمە راه ناکام ماند. این معضل، متاسفانه درد بخش چشمگیری از چپ و بویژە چپ ذهنی با رادیکالیسم صوری است کە با کوچکترین اختلاف با رفیق کنار دستیش، بلافاصلە ذره بین روی ایدئولۆژی و اعتقادات فکری آنها می گذارد و حکم صادر میکند و با حکم خود ساختە بە جنگش می رود . در این روش بە راحتی مقولات و نظرات جابجا می شوند و "مرجع"خم به ابرو نمی آورد و آنرا "نقد" میکند. کاک صلاح تبحر خاصی در این زمینە دارد و یکی از علل اصلی معضلات کنونی حزب ما همین نوع نگرش و رفتار است کە شما نە تنها آنرا نمی بینید بلکە بعنوان شاگردی از این مکتب و با فرا افکنی و پاس دادن معضلات به جمال بزرگپور و "همفکرانش" آشکارا حقایق را وارونە جلوە می دهید. وگرنه کسی نە تنها مخالف بیان اختلافات و نظرات نیست و جامعە باید از آن اطلاع داشتە باشد ، بلکە مفید و سودمند هم هست. اما آیا بحثی کە صاحبش آنرا به هر دلیل بە کناری گذاشتە است و در پراتیک حزبی خود مطابق موازین و سیاست های حزبی عمل میکند ، جامعە از چە چیز باید اطلاع داشتە باشد ؟ کدام ضرورت سیاسی چنین "شفاف سازی" را توجیە میکند غیر از دشمن تراشی برای از سر گذراندن ناکامی ها در هدایت سیاسی و تشکیلاتی حزب و از این نمد برای خود کلاهی دوختن؟ آنچە کە شماها از قول مخالفین تان میگوئید در حقیقت نە شفاف سازی ، بلکە وارونە نشان دان حقایق می باشد.
ر محمد نبوی در آدامە می نویسد:
"رفیق جمال، صلاح را بانی سناریوی سیاه چپ و راست در درون تشکیلات معرفی می کند این در حالی است که صلاح بارها اعلام کرده است که این قطب بندی ایجاد شده در درون تشکیلات به لحاظ سیاسی روشن و شفاف نیست و به هیچ وجه نمی توان یک قطب را به راست و قطب دیگر را به چپ منتسب کرد. آنچه رفیق صلاح و اکثریت کادرهای قدیمی این تشکیلات بر آن تأکید کرده اند این واقعیت است که دیدگاەهای سیاسی معینی در جناح راست مواضع رسمی حزب قرار گرفته اند. آیا رفیق جمال می تواند منکر آن شود که نظریه انحلال حزب، مخالفت با برنامه حاکمیت شورایی، نفرت پراکنی علیه جنبش چپ، و غیر قابل تحقق دانستن سوسیالیسم در ایران در جناح راست مواضع رسمی حزب قرار دارند؟ تأکیدات برنامه و استراتژی حزب کمونیست ایران بر جایگاه حزب، بر اهمیت شکل دادن به قطب نیروهای چپ و سوسیالیست، بر آلترناتیو حکومت شورایی در مقابل پارلمانتاریسم بورژوایی و امکان پذیری سوسیالیسم همه گویای آن نیست که این نوع نقطه نظرات در سمت راست مواضع رسمی حزب قرار دارند؟"
این سخنان سرتاپا تحریف آمیز نشان از اخلاق و روش و منش نویسنده آن دارد. لازم است که یکی به یکی آنها را برسی کنیم تا حقیقت از زیر گردو خاکی که ر، محمد نبوی راه انداخته است روشن شود. اینکه رفیق جمال، رفیق صلاح را بانی سناریوی سیاه چپ و راست دانسته است، ادعا نیست، بلکە یک فاکت است. کم نیستند شواهدی که این ادعا را ثابت می کنند. کار امروز و دیروز هم نیست. شاگردان رفیق صلاح هر روز در فضای مجازی آنرا جار می زنند.
اما به بقیه ادعا ها بپردازیم. یکی اینکه همانطوریکه قبلا گفتم، وسط دعوا نرخ تعیین کردن، شغلی است که رفیق محمد نبوی در آن استاد هستند. "آنچه رفیق صلاح و اکثریت کادرهای قدیمی این تشکیلات بر آن تأکید کرده اند این واقعیت است که دیدگاەهای سیاسی معینی در جناح راست مواضع رسمی حزب قرار گرفته اند." برای اطلاع رفیق محمد باید بگویم رفقای مورد اشاره محمد نبوی نه اکثریت کادرهای قدیمی حزب هستند و نه می توانند انحصارا خط رسمی حزب را نمایندگی کنند. نمایندگی کردن خط رسمی حزب با کسانی است که وفادارانه در این حزب کار می کنند و مسئولانه مسئولیت می پذیرند و نه اینکه دسته جمعی و به شیوه ای کاملا هماهنگ شده، انتخابات کمیته مرکزی کومه له را، یعنی تعیین کننده ترین نهاد حزب را تحریم می کنند و از شرکت در آن سر باز می زنند!
در مورد نظریه انحلال حزب از جانب رفیق جمال قبلا نوشتم، روایت دقیق را از زبان خود رفیق جمال بشنوید نه شکل تحریف شده آن از زبان ر. صلاح. بعلاوه چه اپورتونیسمی آشکار تر از اینکه یک بحث قدیمی را از آرشیو بیرون بکشید وآنچه را که رفیق جمال گفته است، به شیوه دلبخواه به بخش وسیعی از اعضاء حزب منتسب کنید، و از آن فاکتی برای ارزیابی بدون پایه خود بسازید؟
"مخالفت رفیق جمال با حاکمیت شورائی و طرفداری از پارلمانتاریسم". تنها کافی است کسی کمی وجدان خود را قاضی قرار دهد، تا از این اتهام مشمئز کننده پشیمان شود. من به عنوان کسی که به ملاحظات تکمیلی رفیق جمال در مورد برنامه حاکمیت سمپاتی ندارم، هر گز نمی توانم در موضع کمونیستی و در درجه پایبندی رفیق جمال به حاکمیت شورائی شک کنم، کاری که برای رفیق محمد نبوی البته آسان است. بحث مخالفت با "حاکمیت شورائی " و چند سطر پایین تر دفاع از "پارلمانتاریسم بورژوازی" از سوی چه کسی ، کدام نوشتە ، در کدام تاریخ درج گردیدە است؟ منبع درج آنرا میتوانید لطفآ برای خوانندە احتمالی نوشتەات مشخص کنید؟ در غیر این صورت کسی شما را جدی نمی گیرد و ادعاهایت را کینە توزانە و انتقام جویانە با چاشنی"چپ"نمایی به حساب خواهد آورد. اگر ادعاهایت را ثابت نکنید معلوم است در بحث سیاسی چقدر جدی و قابل اعتماد هستید؟
و اما "غیر قابل تحقق دانستن سوسیالیسم در ایران"، باز در این جا هم ناچارم به همان داستان آشنای "مار" و مار اشاره کنم. رفیق محمد لطفا به من بگوئید بحث " غیر قابل تحقق دانستن سوسیالیسم در ایران" را از زبان من از کجا آوردەاید ؟ این بحث کمپین اگاهانەای است کە توسط ر محمد نبوی و چند تن دیگراز هم فکرانش علیە من سازماندهی شدە است . این کمپین اگر از کینە و نفرت شخصی نشآت نگیرد از بی سوادی سیاسی ناشی می شود . زیرا چنین بحثی از جانب من و هیچ رفیق حزبی بیان نشدە و مطلقآ کذب محض است. اما چرا آگاهانه و عامدانە پروبلوماتیک "سوسیالیسم در یک کشور" کە بحثی جهانی و جدال میان نحلهای مختلف مارکسیسم و صاحب نظران آن است، به بحث " غیر قابل تحقق دانستن سوسیالیسم در ایران" وارونە نگری می شود و اهداف حقیرانە درون حزبی از آن تعقیب می گردد ؟ حقیقتش را باید در ناتوانی سیاسی صاحبان این دیدگاه و بسیج درون حزبی علیە مخالفین خود و نیاز مفرط به فضای آلودە سیاسی در تقابل با مخالفین دانست. بحث "سوسیالیسم در یک کشور" (نه سوسیالیسم در ایران و فلان کشور معین)، بحثی جهانی میان مارکسیست های انترناسیونال از یک طرف و استالینیست های ضد مارکسیست از طرف دیگر است کە حداقل تفاوت های آن به چگونگی ارزیابی از انقلاب کارگری اکتبر ١٩١٧ روسیە و عواقب آن مربوط می شود کە در اینجا مجال پرداختن به آن نیست. در حزب کمونیست ایران نیز "بولتن های" ارزیابی از انقلاب روسیە بە زوایای مختلف پیروزی و ناکامی انقلاب روسیە پرداخت . بحث ها جدی ، اگاهگرانه ، متکی بر فاکت و منطق و استدلال علمی و مارکسیستی بود و در آنهنگام کسی ، رفیق کنار دستیش را به "عامل بورژوازی و راست روی" متهم نکرد. دلیلش به سادگی این بود کە صاحبان بحث، هدف انقلابی و انسانی داشتند، برای مخاطبین خود ارزش و احترام قائل بودند و کالیبر سواد نظری و تئوریک را دارا بودند. کسی بحثش را خط رسمی و دیگری را خط "انحرافی و راست روانە" معرفی نکرد. بحث های آنزمان، فضای صمیمت و ترغیب به مطالعە و آموزش را در حزب ایجاد کرد. چپ ایران را به تعمق ناچار کرد و در آن فضای سیاسی و علمی ،فضل فروشی "سوسیالیستی" امثال محمد نبوی تنها مورد ریشخند قرار می گرفت و نصیحتش می کردند کە لطفا کمی مطالعە کنید، بە معلوماتت بیفزائید و سیاسی رفتار کنید. اما امروز در آشفتە بازاری کە "نظریە پردازان" بدون مایە نظری در حزب ما راە انداختەاند ، بازار اتهام زنی گرم است. مطالعە و تعمق جای خود را بە نفرت پراکنی و شایعە سازی دادە است، کە تنها مایە تآسف است .در طول تاریخ نقد بحث "سوسیالیسم در یک کشور" ، صاحبان چنین بحثی در جناح چپ و مارکسیست انقلابی ، خواهان انقلاب کارگری تا لغو کامل مالکیت خصوصی بودە کە اقتصاد سوسیالیستی باید بر شالودە آن سازماندهی گردد . امری کە بدون کسب قدرت سیاسی توسط طبقە کارگر در یک کشور و حمایت جنبش طبقاتی کارگران دیگر کشورها از آن ، توسط بورژوازی محلی و جهانی به شدت سرکوب و نابود خواهد شد و "صنعتی کردن کشور" بعنوان سوسیالیسم" کە خواست بورژوازی ملی و صنعتی است در قالب جدید "کارگری" بە جامعە تحمیل می شود. در چنین کشورهای، نو رسیدەهای از قماش رهبران جدید حزب بلشویک، بعد از برتری خط ضد مارکسیستی استالین پیدا شدند کە رهبران برجستە حزب بلشویک ، فرماندهان قهرمان نبرد در دفاع از انقلاب اکتبر و سازمان دهندگان انقلاب بزرگ کارگری را بر چوبە دار آویزان و از تیغ جلاد گذراندند. اینها تنها گوشەهای از تفاوت سوسیالیست های انترناسیونال و ناسیونال سوسیالیستی های ملی گرا است. امانتداری در بیان حقیقت، شرط وفاداری به آن است. وقتی در نقل قول امانتدار نیستید باید در صداقت و رفتار سیاسیتان بطور جدی شک کرد. همچنین شک نداشتە باشید کە روش و رفتاری کە در پیش گرفتەاید این سۆال را برای هر انسان سیاسی و همە آنانی کە سرنوشت سیاسی این جریان برایشان مهم است پیش خواهد آورد کە آیا اگر فردا جامعە در دست امثال شما قرار بگیرد برای محکوم کردن مخالفین سیاسی خود همچنان بە چنین روش و رفتاری کە امروز در پیش گرفتەاید متوسل نخواهید شد ؟
و اما ادعای "نفرت پراکنی علیه جنبش چپ" از این هم نامربوط تر و ناصادقانه تر است. من گفته ام: در طول بیست سال گذشته 4 پروژه همکاری با نیروهای چپ را دنبال کرده ایم و هر بار از پروژه ای به پروژه دیگر نقل مکان کرده ایم، بدون اینکه حتی یک بار به علل ناکامی پروژه قبلی پرداخته باشیم. من گفته ام باید در این مورد با مخاطبین خود و فعالین کارگری صادق باشیم. برخورد انتقادی در این مورد ما را به یافتن راه درست رهنمون خواهد شد. گفته ام روی سکتهای جدا از کارگران و اجتماع حساب زیادی باز نکنید، به وحدت واقعی چپ در جامعه فکر کنید. گفته ام کسانی که به کومه له در سخت ترین شرایط ضربه زده اند، بدون اینکه به یک بازبینی جدی از گذشته خود پرداخته باشند، اعتماد نکنید. من طرفدار وحدت و همگرائی همه نیروهای چپ، کمونیست و انقلابی هستم و به قطعنامه کنگره هم در این مورد رای داده ام. آنچه که طی سالهای اخیر در این مورد گفته ام همگی یکی بعد از دیگری اثبات شده اند. کجای این گفتار شما صادقانه است که من را با این ملاحظاتی انتقادی در این مورد در جبهه مخالفان همکاری با نیروهای چپ قرار میدهید؟ چپ مورد نظر شما اگر مورد انتقاد جدی قرار نگیرد، هرگز راه خود را پیدا نخواهد کرد. اینکه به من منتسب کرده اید، نفرت پراکنی علیه چپ نیست، نفرت پراکنی علیه حسن رحمان پناه است. چرا و بە کدام دلیلی خود را محور و عقل کل چپ و جامعە معرفی کردە و بە خود اجازە میدهید کە هر انتقادی را چنین غیر واقعی و مغرضانە جواب دهید ؟
قبل از هر چیز و بنا به فاکت های بیان شدە و بسیار بیشتر از آنچە بیان شد، داستان "چپ و راست" از ذهنیتی ناشی می شود کە انتقاد ، ملاحظە ، و نظر را بر نمی تابد و تصور مذهبی و کفر گونە از تفاوت فکری دارد . هر ابراز نظر مخالفی را فوری به گرایش های از پیش ساختە ذهنیت معیوب خود نسبت میدهد . در اولین قدم مسیر تفرقە را در پیش میگیرد و مناسبات حزبی را بە زیر سۆال میبرد.شعار وحدت طلبانەاش در جهت مخفی نمودن همین سیاست تفرقە افکنانە است. حال و وضع امروز این"چپ" کە از این فرهنگ سیاسی تغذیە میکند بە درجە زیادی گواە این ادعاست. مضافآ باید اضافە کرد کە این جناح بندی های اختیاری محصول افکار التقاطی و غیر علمی است کە بە جای جواب دادن به مشکلات ، بە کار گرفتن کل نیرو و انرژی یک جریان در خدمت به اهداف شناختە شدە و جنبش طبقاتی کارگران و ستمدیدەگان و سازماندهی تودەای علیە دشمن فاشیست و سرکوبگر، مدام مشغول خودزنی و صیقل دادن ایدئولۆژی و خودآزاری است . این نگرش با پراتیک اجتماعی کومەلە و جریان حزب کمونیست ایران بیگانە است و در صدد ایجاد حزب "تک بنی" است کە عوارض زیانبار آنرا در بهم زدن وحدت حزبی شاهد بودە و هستیم.
بعنوان ختم کلام باید بە عرض برسانم ، دشمن تراشی ، متهم نمودن مخالف سیاسی به هر آنچە دوست دارید ، از جملە "راست ، بورژوای ، ناسیونالیسم ، بی باوری به سوسیالیسم و کمونیسم و ..... رفتار و سیاست شناختەای در طول دوران و بویژه بعد از تفوق خط ضد کمونیستی استالین در جنبش چپ جهانی است . خطی کە دهها هزار قربانی از بهترین مبارزین کمونیست و کارگران اگاه و رزمندە در ابعاد کشوری و جهانی گرفت و نو رسیدە های غیرانقلابی را انقلابی و انقلابیون فداکار را کە از کوران مبارزە دەها سالە بیرون آمدە بودند، ضدانقلابی جار زد. این دوران،البتە نە در همه ابعاد و زوایا ، بلکە در موارد متعدد به حاشیە راندە شدە و طرد گردیدە است . اما حامیان آن جان سختند و به مبارزە بی امان سیاسی ، نظری و عملی ، به دور از شانتاژ و غوغاسالاری علیە آنان نیاز هست . دوران حزب "تک بنی" ، سازماندهی "رهبرسازی کاذب" ، "مرجعیت در کمونیسم" بر اساس ، تقسیم حزب به "چپ و راست" ، "ناسیونالیست و کمونیست " ، " بلشویک و منشویک " بر اساس ذهنیت های از پیش ساختە شدە و کد غلط دادن ، قهرمان دنیای مجازی شدن و درپراتیک منفی عمل کردن ، به پایان رسیدە است. رزمندگی ، فداکاری ، از جان و زندگی مایە گذاشتن در راە رهایی کارگران و آرمان برجستە و انسانی کمونیسم ، صداقت در رفتار و گفتار از خصوصیات مبارزین سوسیالیست جریان ما و دیگر احزاب انترناسیونال و کارگری بودە و هست . بهترین سنگ محک در سنجش چنین خصوصیاتی جامعە و پراتیک تحول بخش در آن است. تردیدی ندارم دوران غوغا سالای کاذب کنونی در شرایط ایجاد شدە ، همچون دورەهای قبل سپری خواهد شد و "نوک قلعە یخ" ، در برابر بنیاد تنومند آن ذوب خواهد شد.
|
|