در حاشیه مصاحبه رفیق ابراهیم علیزاده با "رادیو دیالوگ"
«مورد اقلیم کردستان عراق»

احمد عزیز پور

اخیرا رفیق ابراهیم علیزاده در مصاحبه با "رادیو دیالوگ" به مسائل مختلفی از جمله به تحلیل اوضاع خاورمیانه، بویژه کشورهای همجوار ایران و در این میان اقلیم کردستان عراق پرداخته است که مورد نظر این نوشته است، ولی مقدمتا به این موضع گیری ایشان اشاره کنم که وی در پاسخ به یکی ازسئوالات مجری برنامه در مورد اختلافات درونی حزب کمونیست ایران و کومه له می گوید: «در میان این رفقایی که خود را جهت متفاوت معرفی می کنند، تاکنون یک صفحه )آ چهار( در هیچ کنگره و پلنومی و در آخرین پلنوم هم که نشان بدهد آنها خط دیگری هستند در مقایسه با آن خط دیگر وجود ندارد. آنچه هست فقط برچسپ چپ و راست و ناسیونالیسم و سوسیالیسم و مجموعه کلمات هستند که با آنها بازی می شود و مجموعه ای گلایه و احتمالا مجموعه ای انتقاد باشد.»

رفیق ابراهیم با این سخنان در حالی اکثریت قاطع رهبری حزب کمونیست ایران را به داشتن نظرات متفاوت با مواضع و سیاست های رسمی حزب و بازی با برچسپ های ناسیونالیسم و سوسیالیسم متهم می کند، که خود وی بارها در موقعیت دبیر اول کومه له، مواضعی را اتخاذ کرده که با مواضع رسمی کومه له مغایرت داشته اند. طی روزهای اخیر رفقای مختلف به عرصه ها و نمونه های زیادی اشاره کردند. در این نوشته هم به چند نمونه دیگر که معطوف به "اقلیم کردستان عراق" است اشاره می کنم.

رفیق ابراهیم در مصاحبه با "رادیو دیالوگ" در مورد کردستان عراق می گوید:« ابزارهای حکومت اقلیم بر حکومت عراق بسیار ضعیف شده اند. حکومت اقلیم مردم را برای مسئله ناسیونالیستی (کردایه تی) علیه حکومت مرکزی هم همراه خود ندارند. مردم به دلیل نارضایتی ای که از حاکمیت این دو دهه اخیر آنها دارند همراهشان نیستند. نیروی مسلح آنها نیز قدرت مقاومت در برابر نیروی های حکومت مرکزی ندارد. مثلاْ بعد از رفراندوم و لشکر کشی حکومت مرکزی به کردستان معلوم شد که نتوانستند مقاومت کنند. هم اکنون نیروهای دولت عراق تا دور و بر خانقین، به بهانه حضور داعش که واقعاْ بهانه است، نزدیک شده اند. از طرف دیگر نتوانستند اقتصاد مستقلی داشته باشند، نتوانستند نفت بفروشند، مشکل داشتند، دولت نبودند، کسی از آنها نفت نمی خرید. پول نفتشان را در ترکیه به گروگان گرفته اند، بدون امضاء حکومت مرکزی هیچ پولی به آنها داده نمی شود. می خواهم بگویم که مسئله کرد در عراق تحت فشار بسیار شدیدی است، مسئله کرد موقعیت بسیار سختی را تجربه میکند و چنان تاثیری در توازن قوا در کوتاه مدت بوجود آورده است. در رابطه با فاکتورهایی که بحث کردیم. فقط یک راه برای مردم کرد در کردستان عراق وجود دارد که مبارزه خود را به مبارزه در میدان تحریر گره بزنند که امیدوار کننده است. از این حرکت پشتیبانی کنند، مبارزه خود را به آن گره بزنند، شعارهایش را اتخاذ کنند. و این به نظر من زمینه ای بوجود می آورد که اگر فردا تغییراتی در عراق بوجود آمد، آنها بتوانند سهم خود را از این تغییرات بدست آورند تا اینکه چون حالا سرشان بی کلاه نماند». )خط تاکیدها از من است).

اکثریت مردم کردستان عراق به دلایل کاملاْ عینی از حکومت اقلیم ناراضی و اعتمادی به آن ندارند. این حکومت شرایط ظالمانه و غیر انسانی ای به اکثریت مردم کردستان عراق در طول حیات خود تحمیل کرده است. در سایه این حکومت فقر و فلاکت اقتصادی و انواع مصیبت های اجتماعی روز به روز گسترده تر می شود. حقوق بگیران کردستان در طول ۷ ماه گذشته فقط دو بار حقوق دریافت داشته اند. در شرایطی که تورم و گرانی زندگی را بر مردم سخت تر کرده است، حکومت اقلیم تصمیم گرفته است ۲۱ در صد از حقوق کارمندان و کارگران را کم کند. آموزش و بهداشت در وضعیت بسیار نابسامانی قرار دارد. امکانات لازم در اختیار بیمارستان های دولتی قرار نمی گیرد وتا کنون چندین نفر بیمار مبتلا به کووید ـ۱۹ بر اثر در دسترس نبودن اکسیژن در بیمارستان های اربیل و سلیمانیه جان باخته اند. در حالیکه بیمارستان های خصوصی با مدرن ترین ابزارهای پزشکی دایر شده اند، که طبعا تنها اقشار مرفه و با در آمد بالا می توانند از آنها بهره مند شوند. اما این چنین وضعیتی نه به این دلیل که گویا نتوانسته اند نفت بفروشند، مشکل داشته اند، دولت نبوده اند، کسی از آنها نفت نمی خریده است، بلکه اساساْ به دلیل ماهیت طبقاتی این حکومت، فساد گسترده در دستگاه حزبی و اداری حاکم بوده است. فساد ساختاری و گسترده که خودشان هم به وجود آن اعتراف می کنند. در نتیجه این فساد گسترده بخش زیادی از ثروت و سامان اقلیم کردستان به تاراج برده می شود و مردم را در تنگنای اقتصادی قرار داده اند.

روز ۲۰ آگوست ۲۰۱۵ وزارت منابع طبیعی کردستان عراق رسماْ اعلام کرد که حکومت اقلیم روزانه ۶۰۰۰۰۰ ( ششصد هزار)، بشکه نفت می فروشد و ماهانه بابت آن ۸۵۰ میلیون دلار دریافت می دارد، یعنی حکومت اقلیم فقط از فروش نفت بیشتر از ۱۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ درآمد داشته است. روزنامه فایننشال تایمز در اوت همان سال 2015 اعلام کرد که ۷۵درصد نفت مورد لزوم اسرائیل از نفت کردستان عراق تامین می شود، بعلاوه حکومت اقلیم به کشور های ایتالیا، یونان و ترکیه نیز نفت می فروشد. فروش نفت و گاز اقلیم کردستان سال هاست که بی وقفه ادامه داشته و به میزان تولید و فروش آن هم افزوده شده است به طوری که هم اکنون روزانه بیش از نیم میلیون بشکه نفت صادر می کند. اما چرا رفیق ابراهیم گزارش وزارت منابع طبیعی حکومت اقلیم را در نظر نمی گیرد، دلایل عینی و قابل درکی دارد که ذره ای با منافع کارگران و زحمتکشان کردستان ایران و عراق خوانایی ندارد. این کاملاْ قابل درک است که نیروهای حکومت اقلیم نتوانند در دراز مدت در مقابل نیروهای حکومت مرکزی مقاومت نمایند، اما یکی از دلایل شکست و هزیمت نیروهای نظامی حکومت اقلیم در هنگام یورش دولت مرکزی به کرکوک، همکاری یکی از احزاب اصلی با نیروهای حکومت مرکزی بود که از طرف حزب دموکرات کردستان عراق خیانت به مردم کردستان تلقی گردید.

اینکه مسئله کرد در کردستان عراق موقعیت بسیار سختی را تجربه می کند، کاملا درست است، اما یکی از مهمترین فاکتورهای دخیل در این مصیبت بویژه برای مردم در این منطقه، حاکمیت احزاب بورژوایی و ناسیونالیست در کردستان عراق می باشد. دو حزب اصلی حاکم در کردستان عراق سال هاست که بر منابع و ذخایر کردستان چنگ انداخته اند، تمام پروژه های زیر ساختی، مسکن و تجارت و ... در دست کمپانی های عظیم وابسته به این احزاب بویژه کمپانی های وابسته به سران این دو حزب قرار دارد. افرادی از این احزاب دارای چاه نفت شخصی می باشند. شمار زیادی از سران این احزاب در زمره میلیاردرها و میلیونر های کردستان بحساب می آیند. در سایه حکومت ۲۹ ساله اتحادیه میهنی کردستان وحزب دموکرات کردستان عراق، سال به سال فقر وفلاکت در اقلیم کردستان گسترده تر شده است، سالانه هزاران زن مورد خشونت جنسیتی قرار میگیرند و طبق آمار خودشان فقط سال ۲۰۱۸ بیش از ۱۰۰ زن کشته شده اند، به مصیبت های دیگر اجتماعی، کودکان کار، تن فروشی، اعتیاد و گسترش هر روزه باورهای کهنه پرستانه، تاریک اندیشی دینی و... در کردستان عراق توجه کنید. این ها نمونه هایی از تجربه های "مثبت" حاکمیت احزاب ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق می باشند. باور عمومی است که کادرهای احزاب حاکم در اقلیم کردستان عراق میلیاردها دلار از پول کارگران و زحمتکشان کردستان عراق را در بانک های اروپا و آمریکا پس انداز کرده اند. رفیق ابراهیم میگوید که تنها یک راه برای مردم در کردستان عراق وجود دارد که مبارزه خود را به مبارزه در میدان تحریر گره بزنند، از این حرکت پشتیبانی کنند، شعارهایش را اتخاذ کنند. خوب این کار بسیار خوبی است، انقلابی است. اما عملاْ چگونه می توانند این کار را بکنند، غیراز این است که این مردم به جان آمده لازم است در همبستگی با مردم میدان تحریر بغداد و... در شهرهای کردستان به خیابان بریزند و حقوق و مطالباتشان را از حکومت اقلیم کردستان مطالبه کنند. چون آنها در کردستان که بوسیله حکومت اقلیم اداره می شود، کار و زندگی می کنند و با رنج و محرومیت دست و پنجه نرم می کنند. حکومتی که سال هاست اقتصاد مستقل داشته است. به نظر می رسد که رفیق ابراهیم به جای اینکه ریشه فقر و فلاکت و محرومیت های مردم کردستان را در حاکمیت سرمایه داری و فساد نهادینه شده در دستگاه حاکم ببیند، از فرط ملاحظه کاری و همدردی با حکومت اقلیم کردستان، نمی خواهد به ریشه یابی درد و رنج و معضلات زندگی کارگران و زحمتکشان کردستان بپردازد. آیا موضع گیری ها و برخوردهای رفیق ابراهیم که در اینجا بیان شدند در مغایرت کامل با موضع یک جریان کمونیست در رابطه با احزاب بورژوا ـ ناسیونالیت نمی باشند.

نمونه دیگر در همین راستا، مراجعه به اطلاعیه کومه له (سازمان حزب کمونیست ایران) به مناسبت فوت آقای جلال طالبانی است.در این اطلاعیه درج شده بود: «با غم و اندوه فراوان، بعد از ظهر ۳ اکتبر ۲۰۱۷ مام جلال طا لبانی، دبیر کل اتحادیه میهنی کردستان و رئیس جمهور عراق، رهبر خستگی ناپذیر مبارزه بر حق ملت کرد در کردستان عراق، دوست و پشتیبان دیرینه کومه له و جنبش انقلابی خلق کرد در کردستان ایران بعد از ۵ سال مبارزه با مرگ در شهر برلین چشم بر جهان فرو بست. تمام زندگی مام جلال از اوان جوانی تا زمانیکه گرفتار بیماری شد و حتی تا آنزمان که قلب پر احساس شان از تپش باز ایستاد، در خدمت به اهداف مردم ستمدیده کردستان بود. اولویت زندگی سیاسی مام جلال به پیروزی رساندن مبارزه آزادی بخش مردم کردستان و از بین بردن ستم ملی بود. مام جلال دوستی وفادار و قدر شناس کومه له و جنبش انقلابی مردم کردستان ایران بود».

در این که کومه له به دلیل مناسبات تاریخی که با اتحادیه میهنی کردستان و شخص مام جلال داشته، لازم بوده است به مناسبت فوت جلال طالبانی پیام تسلیت بفرستد، تردیدی نیست. اما آیا ضروری است در یک پیام تسلیت به ارزیابی در مورد زندگی سیاسی ایشان پرداخت، هیچ دلیل منطقی برای این کار وجود ندارد. چون اگر خود را به ارزیابی از زندگی سیاسی وی ملزم دانستید، آنوقت نه تنها باید به آن مقاطعی از زندگی سیاسی وی که در خدمت به اهداف مردم ستمدیده کردستان بوده بپردازید، بلکه باید به آن بخش از مواضع، سیاست ها وعملکرد وی نیز که به زیان منافع مردم ستمدیده کردستان بوده اشاره نمائید تا حداقل جانب یک ارزیابی منصفانه را رعایت کرده باشید. آیا نحوه تنظیم مناسبات وی با رژیم جمهوری اسلامی، کمک به کشاندن جبهه جنگ ایران و عراق به کردستان، تجربه دوران حاکمیت شان در کردستان عراق و ... واقعا در خدمت منافع مردم ستمدیده کردستان بوده است.

در این رابطه فاکت ها بی شمارند اما در این جا لازم می دانم توجه خواننده را به اسناد تشکیلاتی، و در این میان اسناد کنگره ۱۵ کومه له، در مورد ارزیابی از احزاب ناسیونالیستی کردستان ایران جلب نمایم:« اگر چه هر کدام از این احزاب برنامه هایی برای مسئله ملی ارائه می دهند، اما در واقع، تنها برای کسب بخشی از قدرت محلی و یا سراسری برای حزب خودشان می کوشند. ستم ملی نردبان به قدرت رسیدن آنهاست، بدون آنکه حل واقعی این ستم هدف آن ها باشد. آنها هیچ مطالبه ای برعلیه مناسبات کار و سرمایه، برعلیه مناسبات سرمایه داری ندارند و از این نقطه نظر طرفدار حفظ وضعیت موجود هستند. اما این وضعیت چیزی جز ادامه سلطه ی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بورژوازی نیست. این احزاب به حکم تحولات اجتماعی و اقتصادی چند دهه ی اخیر، بیش از پیش خود را با گرایش و آرزوهای پایگاه طبقاتی خود منطبق کرده اند و به جای آنکه رفع ستم ملی را هدف خود قرار داده باشند، تنها به کسب بخشی از قدرت محلی، از هر طریقی که باشد، رضایت می دهند».

آیا تمام آنچه در این پاراگراف از اسناد کنگره ۱۵ کومه له آمده است، در مورد احزاب ناسیونالیست کردستان عراق هم صادق نیست؟ آیا آنها خودشان از طرفداران اصلی فدرالیسم در عراق نبودند؟ آیا آنچه آنها عملاْ انجام داده اند، صحت قضاوت و ارزیابی کنگره ۱۵ در مورد احزاب ناسیونالیست را اثبات نمی کند؟ اینکه فدرالیسم در کردستان عراق موقعیت متمایزی داشته است، عمدتاْ به دلیل موقعیت نابسامان حکومت مرکزی عراق بوده است. آیا احزاب حاکم در کردستان عراق گرایش و آرزوهای خود را با پایگاه طبقاتی خود منطبق نکرده اند؟ اگر چنین است و تمام نکات فوق بیان اهداف و عملکرد این احزاب می باشد، این ادعاهای غیر واقعی چرا؟ آیا آقای جلال طالبانی از این قاعده که در مورد احزاب ناسیونالیست گفته می شود مستثنا بود؟

تحویل دادن مصطفی سلیمی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، که همراه با تعداد زیادی زندانی دیگر از زندان سقز گریخته و خود را به مناطق تحت تسلط اتحادیه ی میهنی رسانده بود، بوسیله مقامات این حزب به جمهوری اسلامی تحویل داده شد، که بعداْ در زندان سقز اعدام گردید. در این رابطه دبیر خانه کمیته مرکزی کومه له اطلاعیه ای صادر می کند. در این اطلاعیه آمده است: « نامبرده خود را به مرزهای حکومت اقلیم می رساند، اما همانجا بوسیله مامورین مرزی دستگیر میشود و به مامورین جمهوری اسلامی در آن طرف مرز تحویل داده میشود. ۲۴ ساعت بعد جمهوری اسلامی در اقدامی جنایتکارانه مصطفی را اعدام میکند». در این اطلاعیه سه نکته نادرست وجود دارد، مصطفی در مرز دستگیر نشده، بلکه بعد از سه روز که در روستایی به اسم "گرمک" اقامت داشته، خود را به اداره امنیت اتحادیه میهنی در شهر پینجوین تحویل می دهد. مسئولین این اداره بعد از تماس و کسب تکلیف با مقامات بالای اتحادیه میهنی، مصطفی را به مامورین قرارگاه نیروهای ایرانی تحویل می دهند. و بالاخره اینکه بر خلاف اطلاعیه همانجا (مرز) و بعد از دستگیری به وسیله مامورین مرزی تحویل داده نمی شود، بلکه تحویل دادن ایشان پروسه بالا را طی می کند. این اطلاعیه قبل از اینکه یکی از مقامات بالای اتحادیه ی میهنی در تماس با مامورین امنیت در پینجوین با آنها و دستور شان برای تحویل به جمهوری اسلامی اعتراف نمایند صادر شده است. احتمالا نویسنده اطلاعیه تصور می کرده مقامات بالای اتحادیه میهنی یا از ماجرا خبر ندارند و یا اگر خبر دارند از اعتراف به این جنایت شرم خواهند کرد، اما دیدیم که چنین نبود.

در پایان اطلاعیه آمده است: «از طرف دیگر مصطفی سلیمی برای نجات جان خود به اقلیم کردستان پناه آورده بود. تلاش برای تحویل ایشان به جمهوری اسلامی، در حالیکه واضح بود که خطر مرگ تهدیدشان میکند، در هر سطحی و از طرف هر مرکزی باشد محکوم است. حکومت اقلیم کردستان در برابر افکار عمومی کردستان که همیشه در شرایط سخت و دشوار پشتیبان همدیگر بوده اند، لازم است جوابگو باشد». در این اطلاعیه مرز بین مردم کردستان عراق و حکومت اقلیم مخدوش می شود. آیا واقعاْ احزاب در کردستان عراق که اینک همه عرصه های فعالیت اقتصادی را در چنگال دارند و مورد اعتراض مردم کردستان عراق بوده و مردم از حاکمیت آنها به ستوه آمده اند، پشت وپناه مردم کردستان هستند؟ هم سرنوشت نشان دادن احزاب بورژوایی که جز نکبت برای مردم کردستان به ارمغان نیاورده اند در جهت پیشبرد کدام اهداف و خواست مردم کردستان ایران می باشد؟ این نوع موضع گیری ها با منافع کارگران و زحمتکشان کردستان بیگانه است.

۲۷ آگوست ۲۰۲۰




ما را دنبال کنید

تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address
Result